به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، در این دیدار پدر و مادر شهید خواستار تعمیر خانهشان شدند. رهبر به رییس بنیاد شهید رو کردند و گفتند: شما راهی دارید؟ زریبافان تأیید کرد. رهبر با لبخند گفت: همهکاره ایشان هستند که میگویند حل میشود. زریبافان از خجالت قرمز شد و آرام گفت: ما چه کارهایم تا شما هستید.
اکبر برادر شهید هم پس از روبوسی با رهبر کنار ایشان نشست. رهبر از اکبر سؤال کرد شما چه میکنید آقاجان؟ اکبر جواب داد: من همسایه شما هستم. توی انسیتو پاستور کار میکنم.
رهبر پرسید: چه خبر؟ اوضاع آنجا خوب هست؟ اکبر با رندی جواب داد خوبه فقط ما مشکل بودجه داریم. رهبر با خنده جواب داد: کی نداره؟
همسر شهید که با برادر شهید عقلایی ازدواج مجدد کرده است، هم گفت: آقا من یک آرزو در زندگیام دارم که پسرم لباس خادمی امام رضا بپوشه. رهبر جرعهای از چای را نوشید و گفت: من پیگیر میشوم، هر کار بتوانم میکنم.
برادرزاده شهید (که برادر ناتنی بچههای شهید هم بود) به رهبر گفت: حاج آقا من هم عمره دانشجویی ثبت نام کردم ولی اسمم درنیامد. میشه شما یه چیزی بهشون بگید من بتونم برم.
رهبر گفت: خوب اسم شما درنیامده من چه کار کنم. شما دعا کنید بلکه سال بعد بشه. گفتن من خوب نیست، دستوری میشود. هم لطف خودش را از دست میدهد هم در مجموعهای که دستاندرکار است تأثیر بد میگذارد. بروید جمکران دعا کنید از حضرت بخواهید... نه این موضوع را، همه چیز را. مطمئن باشید جواب میدهند.
نظر شما