انسان به اندازه توانمندی و احاطه خودش می تواند بر دیگران و محیط اثرگذار باشد، چون درخت به اندازهای که ریشه داشته باشد، شاخ و برگ خواهد داشت. معتقدم یکی از اصلی ترین عواملی که نتوانستیم آموزههای دینی را به صورت اثرگذار در جامعه داشته باشیم این است که این آموزه ها و مفاهیم از درختهایی متصاعد می شود که آن ریشه لازم را ندارند.
زمانی من به عنوان کسی که دغدغه دین دارم و قرآن را درک می کنم، پی می برم در قرآن محتوایی وجود دارد که می تواند گره گشا باشد، زیست اجتماعی من را متفاوت کند، می تواند زندگی و حیات طیبه دیگری برای انسان بدون تعیین جنسیت پدید آورد که بزرگترین صفت این زندگی پاکیزه بودن و بدون شائبه بودن آن است. این زمان، نقطه عزیمت من به سمت مفاهیم قرآنی است و وقتی به سراغ قرآن می روم با انبوهی از مفاهیم اجتماعی و قرآنی مواجه می شوم.
در زمان عرضه این مفاهیم به جامعه، اولین دغدغه ما، مخاطب یابی در سطح جامعه و بازتولید آنها برای جامعه است که این مفاهیم در مقاطع، شهرها و در کشورهای مختلف، متفاوت است با وجود اینکه همه در یک زمان هستند. در قرآن با مفاهیم دینی روبرو هستیم که آنها را از قرآن فراگرفتیم و اولین پرسش مان این است که مخاطب واقعی این مفاهیم چه کسانی هستند؟
باید پرسش های بشر امروز را در قرآن پیدا کنیم. در رویکرد اول، حرکت ما از مبداء به سمت آموزه های متعالی قرآن است و در رویکرد دوم حرکت از فرهنگ و جامعه به سمت قرآن است تا در مورد پرسش های مان به جواب برسیم. باید به این دو منظر توجه کرد تا به پرسش های فرعی درباره مناسبات فرهنگ پاسخ دهیم چراکه ابهام در این موضوع، می تواند منشأ چالش ها باشد. برای مثال، مفهوم اخلاق در فضای مجازی و سیاستگذاری های فرهنگی کشور نیز جزئی از این پرسش ها است.
چه پیش شرط هایی برای ترجمان قرآن به زبان انسان معاصر لازم است؟ تاکید می کنم انتظاری نیست که پاسخ نهایی و متقنی برای این پرسش مطرح شود گرچه این فقط مساله کشور ما نیست و حتی فراتر از آن در جوامع غیراسلامی نیز این مساله برایشان مهم است. باید بپذیریم علیرغم ظرفیت های ایجاد شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز بهره لازم و کافی از این موضوع نبردیم و معتقدم مخاطبان جوان باید این مباحث را دنبال کنند.
قرآن مضامینی برای ما دارد که دربردارنده رهنمودهایی است که می تواند زندگی این جهان و آن جهان مان را تامین کند اما همین که این آموزه ها و مضامین زمینی شوند، لباس فرهنگ بر تن می کنند و خداوند نیز قرآن را به زبان عربی عرضه کرد که از آن زمان، این آموزه ها رنگ فرهنگ به خود گرفت. اکنون نیز مثل دم مسیحایی و عصای موسی نیز معجزه است و اکنون نیز همین کارکردها را دارد اما امروز باید به شکلی برای این جامعه پیاده شود، چراکه یک مدل از مضمون یا آموزه دینی، در جامعه دیگر پاسخگو نیست و باید شکل های متفاوتی داشته باشد. همچنین واضح است که عمل به قرآن الزاما شکل واحدی در همه جا ندارد.
اولین نکته این است مضامین قرآنی مثل صبر در رده های مختلف سنی و اقشار مختلف تعاریف مختلفی دارد و بنابراین ترجمه قرآن با کاربست به آن متفاوت است؛ ما به ترجمه اکتفا کردیم و این در حالی است که مفهوم این مضامین قرآنی مهم است که در شرایط مختلف، متفاوت می شود. بنابراین ترجمه کافی نیست و آیات قرآن باید تفسیر عملیاتی شوند و مصداق برای آنها یافت. تفسیر عملیاتی برای سنین و رده ها و اقشار مختلف دارای منزلت های مختلف است و این کار را مشکل می کند.
نکته دوم اینکه برخی از آیات قرآن در نگاه اول این تلقی را پیش می آورند که آیات متعلق به امروز نیستند؛ باید درباره اینها چه کار کنیم؟ برای مثال یک آیه به یک مورد خاص اشاره می کند و رویداد را توضیح می دهد و در برخی موارد حکم کلی نیز صادر می شود. در ادامه این نکته متبادر می شود که برای امروز نیز مصداق دارد یا خیر؟ در اینگونه موارد کتاب باید به صحنه جامعه آورده شود و قرائت های مختلف از یک موضوع را نشان دهیم.
نکته سوم، بررسی تدریجی مضامین از آیات است، چراکه به هر مضمون قرآنی، فراتر از یک آیه به آن پرداخته شده است و قدر مسلم این است که همه آیات قرآنی درباره مضمون مربوطه یکباره نازل نشدند و به تدریج نازل شدند. بنابراین باید ابتدا بدانم قرآن آیات را چگونه و چه زمانی بیان کرده و کجا به این مفاهیم بیشتر تاکید شده است تا از آنها الهام بگیریم. ما همه کارهای خوب را یکباره از جامعه انتظار داریم و این در حالی است که در قرآن اینگونه نبوده است. برای مثال، یکی از کاستی های جامعه ما نداشتن فرهنگ شکر است و داشته هایمان را نیز نمی دانیم در حالی که خیلی از کشورهایی که ما با آنها مشکل داریم یک روز به نام شکرگزاری دارند. در مورد موضوع شکر، باید با توجه به سیر تحول آیات در این باره الهام بگیریم و آنها را برای جامعه استخراج کنیم.
نکته چهارم در این زمینه توجه به سیر تاریخی درباره مضامین است چراکه به مضامین در تجربه تاریخی ما مسلمانان توجه و به آنها پرداخته شده است و این تجربه، تجربه مهمی است. تجربه قبلی انسان از این منظر مهم است که توجه کنیم قرآن قبلا چطور بر فرهنگ و جامعه تاثیرگذار بوده است و این سیر تاریخی را واکاوی کنیم.
* پژوهشگر قرآنی و عضو هیات علمی دانشگاه باقر العلوم (ع)
نظر شما