زنگ آغاز ماراتون 10 روزه کتاب در تهران به صدا درآمد تا جمعی از علاقمندان، دانشجویان، طلاب، اهالی فرهنگ و البته جمعی از افراد بیکار اما علاقمند به گردش(!) از اقصی نقاط کشور خودشان را به پایتخت، خیابان شهید بهشتی، مصلای تهران برسانند البته نماز و دعا هم هست ولی اصل داستان هم نشینی به صرف کتاب و کاغذ است و نه راز و نیاز و...

حالا اینکه چند نفر کتاب می خرند، چقدر کتاب می‌خرند، اصلا کتاب خریدند بعد چه کار می‌کنند، بماند! مهم این است که بلد باشید چگونه در کمترین زمان ممکن، بیشترین بهره را ببرید و این مهم میسر نمی‌شود جز با فتوت (جمع فوت) کوزه‌گری که بعضی‌هایش را اینجا می نویسم؛ به هر حال هر سال بهار که می‌شود ما به نمایشگاه می‌رویم و دیگر می‌توانیم حاصل پارسال بهار رفتن‌هایمان به نمایشگاه را قربة الی‌الله در اختیار دیگران قرار دهیم...

سبک‌بار تا می‌توانید
خانم ها! آقایان! لطفاً هرگونه پرستیژ و کلاس اجتماعی- سیاسی- فرهنگی را بی‌خیال شوید؛ در نمایشگاه کتاب با این همه فضا و غرفه و ناشر و کتاب، باید دست خالی باشید، سبک بار سبک بار؛ به نفع خودتان است.
در اینصورت حتی اگر نمایشگاه کتاب را با پارک ساعی اشتباه گرفته باشید، باز چیزی از دست نمی‌دهید، چرخ‌تان را می‌زنید و می‌روید خانه؛ به هوای روشنفکربازی و فرهنگی‌مآبی با خود اسباب و وسایل نیاورید! دست خالی تشریف بیاورید تا اگر خدای نکرده 4 ساعت گشت زدید و 2 عدد کتاب خریدید، از کت و کول- اسم قدیمی و خودمانی رباط صلیبی! - نیافتید. هر چه سبک تر، بهتر و راحت تر. از ما بشنوید که چند سال بیهوده کیف با خودمان بردیم. اصلا فکر آبرو را هم نکنید، آبرو در خرید شماست، نه در کیف و کوله‌تان!

گول فناوری را به هیچ‌وجه نخورید
گفتیم سبک‌بار اما یک وقت زیادی سبک نشوید و بدون پول به نمایشگاه بروید و فکر کنید گلستانی است مملو از کارت خوان های الکتریکی و دستگاه های خودپرداز! اینها هست اما... شما به غرفه «الف» می‌روید و کتابی را انتخاب می‌کنید، کارت می‌کشید اما دستگاه وصل نیست! به غرفه «ب» می‌روید کارت را از جیبتان می‌کشید، غرفه دار می‌گوید کارت خوان نداریم، به غرفه «جیم» می‌روید و تا کارت می‌کشید، برق می‌رود! به غرفه «دال» که می‌رسید، مثل بچه آدم می‌روید از خودپرداز پول بگیرید، با صف 98 نفری ملت برخورد می‌کنید، آنوقت است که به همه آباء و اجدادتان دعایی نصیب می‌کنید(!) که چرا پول نقد نیاوردید... اگر خیلی بدشانس باشید که بعد از کلی گشت و گذار، می‌گویند کارت‌خوان‌ها وصل شدند، به غرفه «الف» باز می‌گردید و می‌خواهید کارت بکشید که اعلام می‌کنند کتاب مورد علاقه شما تمام شده و شاید پس فردا چاپ جدید را بیاورند؛ شاید.
برای همین پول در کنار کارت الکترونیکی خرید جزء ملزومات اصلی است علاوه بر موارد مذکور، یک شیشه آب معدنی کوچک هم با خود ببرید، ضرر ندارد! هم جای لوازم روشنفکری را پر می‌کند و هم آرامش خاطری است در برابر برخی چیزهایی که خونتان را به جوش می‌آورد و بعد از 23 دوره همچنان در یک نمایشگاه بین‌المللی دیده می‌شود. برای فروکش کردن عصبانیت از قیمت‌های فوق تخصصی هم جواب می‌دهد؛ اگر در یخچال گذاشته باشید که خیلی بهتر است.

توجه داشته باشید که 13‌به‌در نیامده‌اید
اگر واقعاً به قصد خرید به نمایشگاه می‌روید و از گشت و گذار و قهقهه با رفقا و ایجاد اضافه کاری برای گشت ارشاد و رفتن توی قاب دوربین صدا و سیما خبری نیست، خواهشمندیم با یک عدد لیست کتاب به نمایشگاه بروید تا آنجا بی جهت در مسیر شکم‌تان که اغلب به کباب‌ترکی با سیب‌زمینی سرخ‌کرده ختم می‌شود، حرکت نکنید و کمی هم خرید با بهره زمانی بالا داشته باشید. این طوری مجبور نیستید سیر تا پیاز نمایشگاه را گز کنید تا دست آخر کتاب مورد نظر را پیدا نکنید و آش و لاش به خانه برگردید. نماتیشگاه گردی در کشور ما قلق‌هایی دارد که یکی از آنها داشتن لیست خرید است تا اول آنها را تهیه کنید و گوشه‌ای بگذارید ـ همان جنب کباب‌ترکی خوب است ـ و بعد بروید گشتی هم بزنید شاید کتاب جدیدی پیدا کردید که چشم‌تان را بگیرد. ضمنا دنبال سبزه‌گره زدن نباشید که یک‌ماهی از تاریخ مصرفش گذشته، گرچه نمایشگاه برای عمل به برخی آرزوهای سبزه‌ای، خود به خود جواب می‌دهد.

این غرفه‌ها را از دست ندهید!
اگر چنانچه نتوانستید لیستی تهیه کنید و یا اصلا اهل رسانه و مجله و سایت‌های خبری و سایت‌های مربوط به کتاب نبودید تا از تازه های نشر مطلع شوید، بهترین راه و کوتاه‌ترین مسیر برای دست‌یابی به بهترین‌ها و تازه‌ترین‌ها، سر زدن به غرفه هایی است که سرشان به تن شان می‌ارزد و حتی زمانی که با دست خالی به نمایشگاه می‌آیند لااقل تجدید چاپ‌های خوبی دارند؛ مثل «سوره مهر، امیرکبیر، مرکز اسناد، سروش، دارالحدیث، روایت فتح، صدرا، بوستان کتاب، شاهد، چشمه، نی، افق، مرکز و...» ضمنا زیاد دنبال تخفیف نباشید چرا که ناشران ارجمند آموخته‌اند قیمت کتاب 110 صفحه‌ای را 2900 تومان درج‌ کنند و با تخفیف به شما بدهد 2500 تومان که در هر دو حالت شما شانه‌های خود را کمپلت به این اهل فرهنگ عزیز سپرده‌اید چرا که کتاب 110 صفحه‌ای در قطع رقعی نهایتا و با احتساب سود برای ناشر و نویسنده باید 1700 تومان قیمت بخورد...فکر شکایت و گله‌گذاری را هم کلا از ذهن‌تان بیرون کنید، بهتر است به ایده‌های بهتر فکر کنید، مثلا تیغ زدن یک نهاد دولتی برای قرض گرفتن بن‌کارت خرید یا دریافت مبالغی بن کتاب!

قشون کشی نکنید!
در اینکه خرید کتاب و یا گشت و گذار فرهنگی در مصلای تهران تنهایی نمی‌چسبد، حرفی نیست اما قشون کشی هم جز ضرر برای شما چیزی ندارد، بالاخره همه که یک رای و نظر را ندارند، شما می توانید برای نماز و یا ناهار همدیگر را ملاقات کنید و با هم باشید وگرنه بهتر است هر کسی برای خودش خرید کند البته در مرحله بعد از «لیست». نه اینکه مثل دسته‌های عزاداری راه بیافتید توی نمایشگاه و هر کسی بخواهد در یک غرفه دلخواه بایستد و دیگران اعتراض کنند و چند متر، آنطرف تر دوباره یک نفر دیگر و دوباره اعتراض و... با هم بروید، با هم بسازید اما با هم نچرخید! یا لااقل گروه‌های کوچکی تشکیل دهید که سلیقه هاشان تا حدودی به هم نزدیک باشد.

سربه‌زیر باشید!
اصولا سعی کنید کار خودتان را بکنید و به دیگران کاری نداشته ‌باشید، در واقع اولا زیاد به آدم‌های نشسته و ایستاده در هر ورودی اطمینان نکنید و با اعتماد به نفس و خیلی خوشحال و خجسته نروید سمت شان و سؤال پشت سؤال... چرا که آنها هم «تازه رسیده اند!» زیاد چیزی نمی‌دانند در حد «دستشویی کجاست و آب خوری چی‌شد و نماز کجا بخوانیم و کباب کجا سرخ می‌کنند؟» کار شما را راه می‌اندازند. اینکه بروید بپرسید دوره کامل 5جلدی «زرسالاران یهودی و پارسی نوشته عبدالله شهبازی» را می‌خواهم، مطمئنا جوابی جز «برو تو» نمی‌گیرید!
ثانیا ً زیاد به گوش هایتان مطمئن نباشید، آنچه می‌شنوند چنان با رادیوی نمایشگاه و موسیقی فضا و تبلیغ سرای اهل قلم و ذوق‌زدگی برخی ناشران از حضور برخی بزرگان در نمایشگاه مخلوط می‌شود که خودتان هم متوجه نمی‌شوید چی به چی شد! گوش‌ها را عایق کنید که سردرد نگیرید و از توان‌تان کم نشود. چشم‌ها را هم که باید شست! بالاخره شیطنت هم در نمایشگاه و در تمام غرفه‌ها عرضه می‌شود، نسخه جدید با ویرایش 2011 با بهترین طراحی و رنگ آمیزی(!)... در چنین شرایطی باید مراقب بود! خاصه آنکه برخی غرفه‌داران برای فروش دو عدد کتاب 1500 تومانی چه کارها که نمی‌کنند!
مضاف بر این روزهای پایان هفته را برای خرید کتاب اصلا انتخاب نکنید، چون باقی هم همین کار را می‌کنند، بهترین زمان خرید روزهای دوم و سوم نمایشگاه است که نباید 5شنبه و جمعه باشد.

فقط نخرید لطفا!
از اینکه در نمایشگاه گشت زدید و چند جلد کتاب خریدید، از شما ممنونیم اما خرید کتاب آنهم در نمایشگاه کتاب، خیلی اوقات یک پز فرهنگی است، مهم مطالعه آنچیزی است که شما خریده‌اید، اگر برای تکمیل زیبایی کتابخانه اتاق‌تان دنبال چند جلد کامل و قطوری هستید که قوس قفسه کتابخانه‌تان را نیز میزان کند و چشم‌انداز ویژه‌ای به آن بدهد، بروید همان خیابان انقلاب و بی‌جهت در نمایشگاه ترافیک درست نکنید! اگر نمایشگاه رفتید و همان چند جلد کتاب مورد علاقه‌تان را خرید کردید، با خودتان قرار بگذارید، این کتاب‌های خریداری شده را در عرض مثلا دو ماه مطالعه کنید و بعد کتاب‌های دوستتان که از نمایشگاه خریده را امانت بگیرید و به همین شکل کتاب‌های خودتان را به ایشان بدهید، این یکی از بزرگترین خاصیت‌های نمایشگاه کتاب و گردش‌های گروهی در آن می‌تواند باشد.
60

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 148661

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۰:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۲/۱۵
    0 0
    خيلي جالب بود گذشته از شوخي و مزاح دقيقا هموني بود كه بايد باشه ممنون اخوي