در چشم انداز مایوس کننده ی مزرعه ی سیاست که می نگریم، باغ آفت زده ای می بینیم که درختانش خشکیده، میوه هایش تلخ و دل آزار است. در غیبت اخلاق و عقلانیت، زندگی مان را با رنج و اضطراب سپری می کنیم و گویی آینده مان نیز در آتش بی خردی می سوزد.
در غیبت عقل، معجزه ی عیسا نیز از کار می افتد. همان گونه که مولوی گفته است: مسیح را دیدند به شتاب و مضطرب از راهی می گذشت. علتش را پرسیدند. گفت: رهایم کنید که او اکنون می رسد. پرسیدند چه کسی؟ گفت: آن نادان و ابله. گفتند: با دم عیسوی مرده، زنده کرده ای، نابینا شفا داده ای و بیمار لاعلاج را درمان نموده ای. او را نیز با نفس عیسایی از این جهل برهان. مسیح گفت: آری همه را توانستم، اما از علاج این درمانده ام.
ارکان اقتصاد، فرهنگ، سیاست، جامعه و دین در غیبت عقل فرو می ریزد، زیستن دشوار می شود و راه برون رفتی متصور نیست. عقلانیت که نباشد، گفتگو و حل مسئله به محاق می رود و آینده، تاریک می گردد. همچنان که در غیبت اخلاق، هر کاری مجاز می شود و شده است.
سیاست در کشور ما با دو پدیده ی شوم مواجه است : " افول اخلاق در عرصه ی مناسبات و روابط" و "غروب عقل در ساحت مدیریت "
کد خبر 151681
نظر شما