این شاعر که در کافه خبر حضور یافته بود یادآور شد: «ترانه دارای جایگاهی است و شانیتی دارد و در تلفیق با موسیقی قابلیتهای خاص خود را دارد. میشود هر دو کار کرد؛ ولی در دو فرصت مجزا، یعنی شعر عالم خودش را دارد و ترانه عالم خودش را. من اعتقادم بر این است در شعر اختیارات برای شاعر بیشتر از ترانه سرا است.»
عبدالجبار کاکایی ادامه داد: «در شعر درهم تنیدن زبان، خلق تصاویر و به عمق تخیل رفتن و خلق تصاویر انتزاعی، قابلیتهایی هستند که دست شاعر را باز میگذارد، ولی ترانه سرا مثل شمشیر بازیست که دستش را ببندند و بگویند حالا از خودت دفاع کن، یعنی در ترانه تمام قابلیتهای شعر را از او میگیرند و کم کم به او میدهند. این جا نمیتوانی تصویر خیلی پیچیده بیاوری که روی مخاطب تاثیر عاطفی داشته باشد، یا خیلی جاها نمیتوانی از یکسری ترکیب ها استفاده کنی، این موضوعات، دستهای ترانهسرا را میبندد، مثل خوشنویسی که برای آرایش کلامش مجبور است از کلماتی استفاده کند که هماهنگی بین کلماتش بیشتر باشد، ترانهسرا هم در استفاده از تصویر و کلمات و ترکیبسازی برای تلفیق با موسیقی محدودیت دارد. بنابراین آن چیزی که دارد میگوید دیگر شعر نیست، چون با اختیارات کامل شاعری گفته نمیشود.»
کاکایی همچنین معقتد است: «موسیقی هم به ترانه و تصنیف هم به شعر هم دستاندازی میکند. موسیقی مثل دریایی است که موجهایش مرز نمیشناسد، بسیاری از شعرهای حافظ، ناصر خسرو و سنایی به وسیله خوانندهها خوانده شده است، اما موضوعی که ما دربارهاش صحبت میکنیم، کلامی است که با نیت موسیقی روی کاغذ میآید و این کلام تا زمانی که ترانه نشده است، شاید هیچ اسمی ندارد، شاید اسمش یک طرح است برای ترانه. نمیتوان اسمش را شعر گذاشت؛ زیرا شاعر اگر با نیت موسیقی خلق کرده باشد، برای خلق آن از تمام تواناییهایش استفاده نکرده است. نکته دیگری را هم باید بگویم این است که اینروزها قالب ترانه مورد استفاده شعرا هم قرار میگیرد؛ یعنی خیلی شعرا شروع به گفتن شعر محاوره میکنند بدون اینکه ظرفیتهای موسیقی را در نظر بگیرند. لذا قطعاتی به اسم شعر محاوره خلق میشود که شاعر با همه ظرفیتهای شاعریاش آنرا خلق کرده است و این قطعه قابلیت تلفیق با موسیقی را هم دارد، و اغلب ممکن است مورد اقبال آهنگسازان و مخاطبان قرار نگیرد، اما کلامی است که محاوره است.»
متن کامل گفتوگوی عبدالجبار کاکایی در کافه خبر را میتوانید اینجا بخوانید.
58244
نظر شما