*آمریکا در جنگ خلیج فارس به دنبال تنبیه صدام حسین بود و اصلا و ابدا آمریکا قصد دفاع از استقلال منطقه کردستان را نداشت. من به عراق رفتم و وضعیت آشفته کردها را از نزدیک دیدم که صدام به آنان حمله کرده بود و کشور ترکیه هم مرزهایش را بسته بود و هزاران نفر تلف شدند. با آوارهها حرف زدم و وضعیت اسفبارشان را دیدم. به پرزیدنت بوش تلفن زدم و گفتم که این اتفاق یک کابوس است و یک فاجعه انسانی و باید برای رهایی این انسانها اقدامی کنیم.مشاهده کردید که مدار 36 درجه و منطقه پروازی و... را تعیین کردیم و رهبران کرد، یعنی طالبانی و بارزانی به اداره منطقه پرداختند. در 1991 من در سیاست کابینه دخالت داشتم و فقط درباره بخش اول سوال شما پاسخ گفتم و موضوع 2003 را باید از شخص مربوطه به آن سوال کنید.
*من هم خودم پیرو رئالیسم و پراگماتیسم (عملگرایی) در سیاست هستم و برای کسب نتیجه دلخواه در سیاست خارجی باید تمرین داشت. من در گزارش عراق هم نوشته بودم که باید با سوریه و ایران به عنوان دو همسایه مهم این کشور وارد گفتوگو شد تا آرامش را در این کشور بهتر بتوان برقرار کرد.
*ما نیاز به گفتوگو داریم و گفتوگو ضرری برای منافع طرفین ندارد و حتی سیاست ما برای انجام گفتوگو در سطح وزارت خارجه بود اما به اندازه کافی پشتیبانی سیاسی نشد و شاید امروز هم امکانش چندان به سادگی نباشد.
* اوباما گفت که ما حاضریم با شما[ایران] گفتوگو کنیم و اساس استراتژی گفتوگو میتواند کمک باشد و هیچ ضربهای هم به منافع وارد نخواهد کرد و دیر یا زود این عمل انجام خواهد شد.
/29217
نظر شما