به عنوان نمونه «نازيك» كه يك ليبرتارين است. او افراطيترين شكل ليبراليسم را در كتابي تحت عنوان «دولت و بيدولتي» مطرح ميكند كه دفاع از حقوق مالكيت است و مالكيت را به عنوان مقدسترين شكل آزادي فردي نام ميبرد.
«نازيك» عقيده دارد انسان مالك دو چيز يكي جسم و ديگري كار خود است. بنابر اين در اين دو بعد نميتوان مداخله كرد حتي ماليات را نفي ميكند. «نازيك» از آزاديهاي طبيعي Natural Freedom نام ميبرد و منظور از آن داشتن حقوق و آزادي منفي است يعني حقوقي نسبت به مداخله ديگران است، به اين معنا كه ديگران نميتوانند در حقوق كسي مداخله كنند.
«نازيك» ميگويد: بايد به نحوي عمل كنيم كه به انسانيت همواره به شكل يك هدف برخورد شود نه وسيله و اين ديدگاه كه ما نميتوانيم به آدمهاي ديگر مثل وسيله نگاه كنيم را رد ميكند براي اينكه منافع خود را حداكثر كنيم. نكته ديگري كه او آن را نفي ميكند بحث پدرسالاري است كه از گروهي به طور ناخواسته براي رفاه خود استفاده كنيم يعني فرد به عملي اجبار شود كه فكر ميكنيم به نفع اوست ولي او حاضر به انجام نيست.
در کتاب او از دولت حداقل نام برده شده و با دولت قدرتمند مخالفت ميشود و اين دولت حداقل تا حد امكان كوچك است. «نازيك» مخالف بيدولتي است. و تنها نقش دولت را محافظت از مال و جان افراد ميداند. طبق نظر «نازيك» دولت حق ندارد از آن فرد پول گرفته به افرادي كه درآمد ندارند بدهد اگر اين كار را كند نقض عدالت است.
نظر شما