کیاوش حافظی: شرایط جنگی معمولا با جنگ روانی هم همراه می شود؛ شایعات و فیک نیوزها در جنگ فعال می شوند.
آنچه در این میان اهمیت دارد تشکیل یک اتاق بحران برای مقابله با این وضعیت است. فیاض زاهد، استاد دانشگاه و از چهره های رسانه ای کشور با تاکید بر این موضوع می گوید ایران در جنگ هشت ساله هم تجربه این اتفاق را دارد و حالا باید از آن الگو همراه با فناوری های نوین ارتباطی مثل هوش مصنوعی استفاده کند.
این عضو شورای اطلاع رسانی دولت با انتقاد از رویکردهای گذشته در برخورد با منتقدین و سیاسیون می گوید: وقتی پای ایران در میان است، باید همه اختلافات و سلایق را کنار گذاشت و فعلاً به نجات کشور فکر کرد.
زاهد معقتد است: اگر شهادت یکباره این تعداد از سرداران عالیرتبه در هر جای دنیا رخ می داد نظام سیاسی ساقط میشد. اسرائیل هم فکر نمی کرد ایران بتواند دوباره به مدار برگردد.
مشروح گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با فیاض زاهد را در ادامه بخوانید؛
*****
*آقای زاهد! در شرایط کنونی برخی چهره ها از ضرورت حمایت مردم از تصمیمات کلان نظام و نیروهای مسلح صحبت می کنند. چه ضرورتی برای این موضوع وجود دارد؟
الان دیگر داستان فقط داستان نظام نیست، بلکه نظام با همه اختلاف نظرهایی که در این سالها با آن داشتیم، نمایندگی ساختار سیاسی کشور ایران و جغرافیایی به نام ایران را میکند. الان محل ابهام و تردید و تشکیک و بیان اختلافات نیست. به نظر میرسد که برای مقابله با دشمنی که به خاک وطن تعرض کرده، یکصدا باید پشت سر استراتژیها و برنامههایی که از سوی ساختار سیاسی ارائه میشود ایستاد. پس از پایان این دوره همچنان ما به موضع انتقادی خود برمیگردیم.
*در مورد شرایط کنونی، احتمالاً شاهد یک عملیات روانی هم هستیم و خواهیم بود. لطفاً نظر و تحلیل خود را در این زمینه بفرمایید.
دولت اسرائیل با توجه به سوابق پنجاهواندی سال گذشته خودش، دو مشکل بزرگ و دو مزیت دارد. مشکل بزرگ اول این است که اسرائیل از نظر جغرافیایی کشور کوچکی است با جمعیت محدود و مشکل دوم این که بیشتر یک خط باریکه است، یعنی عرض بسیار کمی دارد و وسعت آن احتمالاً کمتر از یکی از استانهای شمالی یا مرکزی ایران است.
اسرائیل تصور می کرد می تواند با یک ضربه ایران را از دور خارج کند اما...
* و اما مزیت آنها ...
مزیت اول آنها استفاده از اصل غافلگیری و عملیات نفوذ امنیتی سطح بالاست. از داستان الی کوهن در سوریه تا اشرف مروان در مصر و نفوذ در ساختار سیاسی عراق و ایران نشان می دهد که این نقطه قوت آنهاست. نکته دوم این است که معمولاً سیلی اول را آنقدر محکم میزنند که دولتهای مقابل تمرکز خود را از دست میدهند.
به نظرم در حمله به ایران هم اسرائیل ابتدا فکر میکرد که همین الگو جواب میدهد؛ ارزیابی آنها این بود که در داخل ایران اختلافات سیاسی وجود دارد، یک دوقطبی شکل گرفته و بسیاری مردم با سیاستهای کلی نظام مخالف هستند و با توجه به داستانهای ۹۶، ۹۸، جنبش مهسا، انتخابات بیرونق مجلس و بعد انتخابات ۵۰ درصدی ریاست جمهوری و مشکلات ناشی از تحریمها، تصور میکردند با یک ضربه محکم میتوانند ایران را از دور خارج کند. همیشه تأکید کردم که سیستم امنیتی ما اگر آنقدر که مراقب منتقدان منصف، نجیب، سیاسی و هنرمندان و فرهیختگان بوده مراقب نفوذ در لایههای خود بود، این اتفاق رخ نداد.
با این حال اگر شهادت یکباره این تعداد از سرداران عالیرتبه در هر جای دنیا رخ می داد میتوانست نظام سیاسی را ساقط کند. ولی ساختار امنیتی نظامی ما توانست سریع خود را جمعوجور کند. هم از نظر پدافندی آرایش مجدد گرفتیم و هم با فاصلهای حملات به اسرائیل را آغاز کردیم.
اسرائیل خود را برای عملیات دو تا سه هفته ای آماده کرده است
به نظرم این اتفاق فراتر از انتظار اسرائیل بود؛ آنها فکر نمیکردند که مثلاً در جلسهای که آقای حاجیزاده و معاونانش حضور دارند، همه را حذف کنند و ایران بتواند مجدداً به مدار بازگردد. این اتفاق به آنها یک شوک وارد کرد.
نکته دوم این است که اسرائیل به نظر من خود را برای عملیات دو تا سه هفتهای آماده کرده است. اگر ما بتوانیم انسجام داخلی را حفظ کنیم و مقابله به مثل تاکتیکی داشته باشیم، و همزمان در عرصه بینالمللی فعال باشیم، همراه با توجیه افکار عمومی و ارتباط مستمر مقامات با مردم، بسیار مؤثر خواهد بود.
صدا و سیما از منتقدانی که سابقه زندان دارند هم استفاده کند
در اینجا جا دارد از رویکرد صداوسیما هم یک انتقاد و هم یک تمجید کنم. تمجید کنم از اینکه اخبار را با دقت منتقل میکند، ولی انتقاد دارم از تحلیلگران بیمایهای که نه دانش سیاسی و امنیتی لازم را دارند و نه اساسا مورد پذیرش مردم هستند. الان وقت آن است که صداوسیما از منتقدان، چهرههای ملی، روزنامهنگاران برجسته، تحلیلگرانی که حتی سابقه زندان دارند، نویسندگان و هنرمندان با مرجعیت اجتماعی، دعوت کند و از ظرفیت آنها استفاده کند.
در مجموع وقتی پای ایران در میان است، باید همه اختلافات و سلایق را کنار گذاشت و فعلاً به نجات کشور فکر کرد.
* آنچه گفتید یک تحلیل اجتماعی - سیاسی از جنگ بود. سوالم از شما به عنوان یک چهره رسانهای، این است که در جنگ و عملیات روانی چگونه باید حضور داشت؟
من سالها پیش کتابی نوشتم با عنوان «مدیریت رسانه در بحرانهای بینالمللی» که مبتنی بر دو مورد مطالعه بود؛ یکی حمله آمریکا به عراق و دیگری جنگ حزبالله و اسرائیل. در آن کتاب توضیح دادهام که رسانه در بحران نقش یک اتاق مهندسی و ذهنیتسازی را بر عهده دارد.
باید اتاق رسانه ای «بحران» تشکیل شود
فکر میکنم ترکیبی از شورای اطلاعرسانی دولت، به سرپرستی آقای حضرتی، خانم مهاجرانی، صداوسیما، نماینده وزارت اطلاعات و رسانههای مستقل باید یک اتاق بحران تشکیل دهند و ابعاد مختلف ماجرا را از منظرهای گوناگون بررسی کنند؛ نه صرفاً از منظر صداوسیما یا ستاد کل نیروهای مسلح.
این اتاق بحران با محوریت ارکان دولت یا هر شخص عالیرتبه دیگری باید فرماندهی ستاد روانی را برعهده بگیرد. این جنگی است که هم به تعبیر رهبری و هم آنچه دشمن ما گفته: این عملیات محدود نیست.
این اتاق بحران باید بتواند اخبار واقعی را از اخبار فیک نیوز تفکیک کند، به مردم آرامش خاطر دهد و توصیههای امنیتی لازم را ارائه کند. ایران تجربه این کار را در هشت سال دفاع مقدس دارد و میتوان از آن الگو استفاده کرد. البته باید از دانش رسانههای نوین و هوش مصنوعی نیز بهره برد.
۲۷۲۱۱
نظر شما