محمدعلی‌شاه دوران تبعید در روسیه را چگونه می‌گذراند؟

«امروز شاه سابق ایران، محمدعلی، زندان را با دقت مورد بازدید قرار داد... این فرمانروای پیشین ایران اظهار داشت که زندان‌های روسیه از کاخ‌های ایران زیباترند»!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در سپتامبر سال ۱۹۰۹ [هفتم مهر ۱۲۸۸]، محمدعلی‌شاه، پادشاه خلع‌شده ایران به شهر اودسا در روسیه [امروز این شهر در اوکراین قرار دارد] تبعید شد. همراه با او، حرمسرایی شامل ۵۰ همسر صیغه‌ای، خزانه شاهی با نادرترین جواهرات، و درباری متشکل از وزیران وارد این شهر شدند.

براساس تصمیم تزار روسیه، عناوین «شاه» و «اعلیحضرت» برای این حاکم حفظ شد و بدین ترتیب، جایگاه والای او به رسمیت شناخته شد. روشن است که ورود این پادشاه شرقی چه شور و هیجانی در اودسا برانگیخت. شاه ایران در تبعید، ده سال در اودسا زندگی کرد. روایت ما نیز درباره همین دوران است.

چگونه خانه‌ یک کنت لهستانی به کاخ شاهی تبدیل شد

برای اقامت شاه تبعیدی ایران، خانه‌ای در شماره ۲ خیابان گوگول پیشنهاد شد. این تبعیدی بیگانه، به خاطر نزدیکی خانه به دریا و مرکز تاریخی شهر، آن مکان را پسندید.

نخستین مالک این خانه، ایسیدور زنون بلینا-بژوزوفسکی، یک اشراف‌زاده‌ لهستانی بود. خانواده بژوزوفسکی تا سال ۱۹۰۹ مالک این عمارت بودند و در همان سال، آن را به پادشاه ایرانی، محمدعلی‌شاه، که از انقلاب مشروطه گریخته بود، اجاره دادند. این کاخ، نام مردمیِ «شاه‌نشین» را دقیقا به خاطر همین پناهنده‌ سلطنتی به خود گرفت.

محمدعلی‌شاه این عمارت را تا انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ اجاره کرد (به‌جز یک وقفه‌ کوتاه در سال ۱۹۱۱ که برای «سفر کاری» به ایران رفت تا تاج‌وتختش را بازپس گیرد).

محمدعلی‌شاه دوران تبعید در روسیه را چگونه می‌گذراند؟

تعطیلات «اودسایی» شاه

شاه فراری در اودسا زندگی کنجکاوانه‌ای را می‌گذراند؛ به میدان اسب‌دوانی، تئاتر، حمام و زندان سر می‌زد. حتی درخواست کرد که معلم زبان اوکراینی در اختیارش بگذارند و با علاقه فراوان، همانند اطرافیانش، به یادگیری این زبان پرداخت.

مطبوعات اودسا تقریبا هرگام اخبار مربوط به شاه ایران را پوشش می‌دادند. برای نمونه، روزنامه «کلام روس» در شماره ۲۰ نوامبر ۱۹۰۹ [۲۸ آبان ۱۲۹۸] نوشت:

امروز شاه سابق ایران، محمدعلی، زندان را با دقت مورد بازدید قرار داد. او را فرماندار شهر، آقای ای. اِن. تولماچف، درباری گ. د. باتیشکوف... و همراهانش همراهی می‌کردند. این فرمانروای پیشین ایران اظهار داشت که زندان‌های روسیه از کاخ‌های ایران زیباترند. محمدعلی بسیار شگفت‌زده شد وقتی فهمید در روسیه زندانیان با هزینه دولت تغذیه می‌شوند. او گفت: «در کشور ما زندانیان را بستگانشان غذا می‌دهند؛ و آن‌هایی که کسی را ندارند، چیزی برای خوردن ندارند.» محمدعلی از همه بخش‌های زندان بازدید کرد. مدتی طولانی در میان محکومانِ به اعمال شاقه و زندانیان موقتی ماند.

زندانیان موقتی در پاسخ به سلام شاه گفتند: «سلامتی شما را خواستاریم، اعلی‌حضرت.» پس از آن، شاه پیشین را نزد زندانیان سیاسی بردند. محمدعلی‌شاه درباره این دسته از زندانیان از همراهانش پرسش‌های مفصلی کرد.

با دیدن زندانیانی که در زنجیر بودند، شاه پیشین خواست تا زندانیانی را که در قاپوق (چوب پا) هستند هم ببیند. به او گفته شد که در روسیه قاپوق وجود ندارد.

شاه سابق همچنین از بخش زنان بازدید کرد، کارگاه‌ها، بیمارستان‌ها و آشپزخانه‌ها را دید و غذای زندان را نیز امتحان کرد.

در پایان بازدید، محمدعلی‌شاه رضایت خود را ابراز کرد و از مسئولان زندان تشکر نمود.

محمدعلی‌شاه دوران تبعید در روسیه را چگونه می‌گذراند؟

سفر به اروپا به امید بازپس گرفتن تاج و تخت

این شاه مهاجر، گردشگری کنجکاو بود؛ به کشورهای اروپایی سفر می‌کرد و با دیدنی‌های آن‌ها آشنا می‌شد. در عرض چند ماه، از اتریش، فرانسه، آلمان و ایتالیا بازدید کرد. اروپا از نظر فرهنگ، نظم و امکاناتی که حتی از وجود آن‌ها بی‌خبر بود، تاثیر عظیمی بر او گذاشت. همه این‌ها شاه را به این تصمیم رساند که روسیه را ترک کند. قرارداد اجاره کاخی که در اودسا گرفته بود، تا ماه مه اعتبار داشت و او باید تا آن زمان آن را تخلیه می‌کرد؛ اما شاه درواقع نه برای تحسین رفاه اروپا، بلکه برای یافتن کسانی سفر می‌کرد که به او در بازگرداندن تاج و تختش کمک کنند!

ندیمه‌های خیانتکار حرم از پنجره به پایین پرتاب می‌شدند

اهالی کنجکاو اودسا، به‌ویژه زنان اودسایی، مشتاق بودند حتی برای لحظه‌ای هم که شده نگاهی به حرمسرای شاه ایران بیندازند. اما هیچ‌کس موفق به این کار نشد. و شاید به همین دلیل بود که در شهر شایعاتی پیچید، مبنی بر این‌که ندیمه‌هایی که به خیانت متهم می‌شدند، از پنجره کاخ به دره‌ای پرتاب می‌شدند که اقامتگاه شاهانه بر لبه آن قرار داشت.

شاه [مخلوع] ایران به‌ طور رسمی تنها یک همسر داشت - ملکه جهان، مادر پسرش سلطان احمدشاه. پژوهشگران محلی می‌گویند که محمدعلی شاه در یکی از نامه‌هایش به نخست‌وزیر بریتانیا، گلادستون، از سر شوخی یا به‌جد نوشته بود: «بهتر است پنجاه سال را با یک زن زندگی کنی تا یک سال را با پنجاه زن.»

دختران شاه ایران در مدارس و دبیرستان‌های معتبر اودسا تحصیل می‌کردند. در سال ۱۹۱۲، دختر شاه، خدیجه‌خانم، ناچار شد وارد موسسه دوشیزگان نجیب‌زاده اودسا شود؛ موسسه‌ای که در سال ۱۸۲۹ برای «دوشیزگان اصیل‌زادگان» تاسیس شده بود.

با این حال، اساس‌نامه این موسسه آموزشی بسته، که زیر نظر اداره آموزش و پرورش اداره می‌شد، اجازه نمی‌داد که دختران پیرو ادیان دیگر، ازجمله مسلمانان، در آن پذیرفته شوند؛ زیرا کل فرایند آموزش و پرورش در این‌گونه موسسات بر مبنای دین (مسیحیت) بود، و هدف مستقیم آن نیز «تقویت ایمان به خدا در دل دختران» به ‌شمار می‌رفت.

با این حال، کسی که برای ثبت‌نام خدیجه ‌خانم در این موسسه اقدام کرد، کسی نبود جز س. د. سازونوف، وزیر امور خارجه وقت روسیه. او درخواستی رسمی به شاهزاده عالی‌رتبه آ. آ. لیون، رئیس اداره موسسات آموزشی، فرستاد. در نامه‌ای که وزیر خارجه روسیه فرستاد، آمده بود:

«خدیجه ‌خانم با اجازه پدرش از ویلای موسسه بازدید می‌کند، صبحانه می‌خورد، مشق‌هایش را می‌نویسد، چای می‌نوشد و همراه با سایر دختران ناهار می‌خورد؛ در نظر همه افراد، دختری سرزنده، تیزبین، مهربان و بسیار کوشا در انجام درس‌ها به نظر می‌رسد.»

در مدت دو ماهی که خدیجه ‌خانم (ژوئن و ژوئیه) به موسسه رفت‌وآمد داشت، آن‌چنان با فضای موسسه خو گرفت و اشتیاقی راستین به تحصیل نشان داد که شاه و شهبانو خواستار پذیرش او در پایه ابتدایی هفتم موسسه شدند. دانش او نیز کاملا با سطح ورودی آن پایه تطابق داشت.

اعلی‌حضرت محمدعلی شاه که دل‌نگران آموزش دختر محبوب خود بود، اجازه داد که او از ساعت ۱۱ صبح تا ۸ شب در کنار شاگردان موسسه دوشیزگان نجیب‌زاده وقت بگذراند. چنین تربیتی برای دختری مسلمان، حتی اگر از خاندان سلطنتی می‌بود، در آن زمان امری نادر و شگفت‌آور محسوب می‌شد؛ به‌ویژه آن‌که پای آموزش اروپایی در میان بود.

در سن‌پترزبورگ، با فرمانی رسمی، پذیرش شاهدخت ایرانی در موسسه دوشیزگان نجیب‌زاده تایید شد.

محمدعلی‌شاه دوران تبعید در روسیه را چگونه می‌گذراند؟

طوفان انقلاب ۱۹۱۷ به‌گونه‌ای بی‌رحمانه نزدیک می‌شد

شاه سابق ایران شاهد فروپاشی حکومت نیکولای دوم (پادشاهی که به او پناه داده بود) شد. مدتی در اودسا ماند و حتی دست به تشکیل گروه‌های دفاع شخصی زد. ویکتور فایتلبرگ-بلانک و والری شستاچنکو در این‌باره چنین نوشتند:

در ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ [۳۰ آذر ۱۲۹۶] بیست دزد مسلح به کاخ محمدعلی‌شاه، شاه سابق ایران، حمله کردند؛ اما شاه پیشاپیش از این حمله آگاه شده بود و در کاخ کمین‌گاهی با حضور نیروهای شبه‌نظامی سازمان‌دهی کرد. درنتیجه، دزدان با رگبار گلوله روبه‌رو شدند و عطای حمله به کاخ را به لقایش بخشیدند.

شاه تا سال ۱۹۲۰ در اودسا زندگی کرد. اما وقتی نیروهای بلشویکی (سرخ‌ها) به شهر نزدیک شدند، این شاه بیچاره که از یک انقلاب گریخته بود، ناچار شد از انقلاب دیگری نیز فرار کند و این بار راهی استانبول شد.

سپس از ترکیه به ایتالیا رفت و در آن‌جا ساکن شد. محمدعلی شاه در سال ۱۹۲۴ در شهر سن‌رموی ایتالیا و در سن ۵۲ سالگی درگذشت.

پسرش احمدشاه، که در یازده‌سالگی به عنوان شاهنشاه تاج‌گذاری کرده بود، طبعا خودش کشور را اداره نمی‌کرد، بلکه نایبان سلطنت به ‌جای او زمام امور را در دست داشتند.

در سال ۱۹۲۳، احمدشاه نیز همچون پدرش به تبعید فرستاده شد و به فرانسه رفت.

اما این، خود، داستانی کاملا جداست.

منبع: پورتال خبری ویژه شهر اودسا

www.odessa-life.od.u

۲۵۹

کد خبر 2084246

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین