به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین یدالله رحمتعلی در ایبنا نوشت: فضاهایی که روزگاری محل تلاقی اندیشه بودند، امروز زیر بارِ اجارههای سنگین و تغییر سلیقه، به جای کتاب، پوشاک و طلا میفروشند. این گزارش، سفری است در کوچهپسکوچههای حافظه فرهنگی شهر اراک؛ از ویترین کتابفروشی «عقلایی» تا نفسهای گرم آخرین بازمانده: کتابفروشی «طلوع». در دل اراک، شهری با پیشینهای غنی از فرهنگ و ادب، کتابفروشیها روزگاری نهچندان دور تنها محل خرید کتاب نبودند؛ بلکه پاتوق اهل قلم، مکانی برای گفتوگوهای روشنفکرانه، شعرخوانی و گاه محل آغاز دوستیهای ادبی بودند اما امروز، آن ویترینهای پُر از کلمات، جایشان را به مانکنها، طاقچههای طلایی و قفسههای لوازم آرایش دادهاند. کتابفروشیهایی که هر یک خاطرهای زنده برای نسل پیشین بودند، یکییکی خاموش شدند، بیآنکه فریادی بلند شود.
سوار بر اسب خیال، خود را مقابل کتابفروشی عقلایی یافتم؛ همان پاتوق ادبی معروف در میدان باغ ملی. ویترینی که زمانی سرشار بود از نامهای بزرگ: جواد فاضل، جمالزاده، فروغ، هدایت، آلاحمد، مولوی و سعدی… کتابهایی چون بینوایان، پیرمرد و دریا، هزار و یک شب، و… در خیال، درب مغازه هنوز باز بود. داخل مغازه، چهرههای آشنا گردهم آمده بودند. احمد شاملو با شور خاص خود، تازهترین سرودههایش را میخواند و من، نوجوانی تازه قلم به دست گرفته مشتاق، در رؤیایی بیانتها غوطهور بودم.
اما ناگهان دستی بر شانهام نشست: اینجا چه میکنی؟ پیراهن یا شلوار؟ کدام را بیاورم ببینید؟
واقعیت مثل سیلی بر چهرهام نشست. آن کتابفروشی محبوب، حالا فروشگاه پوشاکی بود در میان صدها مغازه شبیه به هم. چیزی در درونم شکست.
بیش از پنج دهه از آن روزها گذشته. روزگاری کتابفروشیهای «عقلایی» و «یگانه» اصلیترین مراکز فروش کتاب در شهر بودند. «فردوسی»، «سعدی» و «توکل» هم در بازار سرپوشیده اراک، در کنار لوازمالتحریر، کتاب عرضه میکردند. نبش سرای هزاوهایها، کتابفروشی «علی آقا» یا همان «آقالی» با قفسههایی پر از کتابهای مذهبی، حضوری کمصدا اما ماندگار داشت.
اما اکنون، نشانی از آن فضاها نمانده است. طلافروشیها، مغازههای لباس و فروشگاههای آرایشی، جایگزین آن پاتوقهای فرهنگی شدهاند.
کتابفروشی حقیقی؛ جایی برای گفتوگو، نه فقط خرید
در میانه آن همه مغازه که تغییر ماهیت دادند، کتابفروشی «حقیقی» نیز جایگاه ویژهای در حافظه فرهنگی شهر دارد. این مکان را «هوشنگ حقیقی»، فرهنگی بازنشسته، با عشق اداره میکرد. کتابفروشی حقیقی، بیش از آنکه محل کسبوکار باشد، فضای گفتوگو و تبادل اندیشه بود. اما پس از درگذشت او، آن مکان نیز به دست زمان سپرده شد.
طلوع هنوز روشن است؛ پایداری در برابر فراموشی
در میان آن همه خاموشی، کتابفروشی «طلوع» هنوز روشن مانده است. از معدود کتابفروشیهای تخصصی شهر اراک که با گذشت سالها، چراغش را روشن نگه داشته. این کتابفروشی از سال ۱۳۷۴ آغاز به کار کرد و برخلاف بسیاری از همنسلانش، از همان ابتدا تمرکز خود را بر کتابهای عمومی، علوم انسانی، هنر و ادبیات گذاشت.
علی زیاری، فرهنگی بازنشسته، همراه با فرزندش که در حوزه نویسندگی و پژوهش فعال است، کتابفروشی طلوع را اداره میکنند. این مکان از خیابان نیسانیان، به دلیل گرانی اجاره، ابتدا به خیابان شکرایی و سپس در سال ۱۴۰۰ به طبقه دوم پاساژ ساسان در خیابان عباسآباد منتقل شد.
طلوع؛ پاتوق فرهنگی و میزبان اندیشهها
فضای طلوع گرچه کوچک است، اما از عطر کتاب و احترام به فرهنگ آکنده. جلسات حافظخوانی پنجشنبهها با حضور استاد محتشم مومنی، و مراسمهای رونمایی کتاب، رنگی تازه به حیات فرهنگی این مکان دادهاند. ازجمله کتابهای رونماییشده در این کتابفروشی میتوان به آثار میرقدیری، غلامرضا رمضانی، یوسف افتخاری و پروفسور فرهنگ رجایی اشاره کرد.
چالشهای کتابفروشی در اراک
در گفتوگو با علی زیاری، او از مشکلات فراوان این حرفه سخن گفت. به گفته او، افزایش قیمت کتاب و نبود حمایتهای ساختاری، باعث شده تیراژ چاپ به ۳۰۰ تا ۵۰۰ نسخه برسد و کتاب به کالایی لوکس تبدیل شود.
وی افزود: هرچند تنوع عناوین و کیفیت طراحی جلدها بهتر شده، اما نبود شبکه پخش مناسب برای ناشران شهرستانی، یکی از مشکلات عمده در دسترسی به بازار است.
کتابفروشی طلوع نه فقط محل فروش کتاب، که پایگاه اندیشه است. مکانی که هنوز هم با وجود همه فشارهای اقتصادی، در برابر فراموشی مقاومت میکند. شاید چراغ طلوع کمسو باشد، اما همچنان روشن است؛ نشانهای از پایداری فرهنگ در برابر هیاهوی بازار.
در اراک کتابفروشیهای معتبر همچون «شهرکتاب»، «باغ کتاب»، «پاتوق»، «طلائیه»، «دهکده»، «نهال» (ویژه کودکان و نوجوانان) فعال هستند و هنوز چراغشان سوسو میزند ضمن اینکه اکثر شهرستانهای استان مرکزی نیز فاقد کتابفروشی معتبر هستند!
۲۵۹
نظر شما