گروه اندیشه: دکتر سیدضیاء هاشمی استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و معاون فرهنگی اسبق وزارت علوم، در یادداشتی در روزنامه ایران به مناسبت ۱۶ آذر و روز دانشجو، بر نقش بنیادین دانشگاه و دانشجویان در مواجهه با چالشها و مخاطرات پیچیده جامعه جدید تأکید میکند. در مطلب این استاد دانشگاه دو محور بارز به چشم می خورد: ۱- ضرورت و جامعیت آموزش برای جامعه پرمخاطره و ۲- وظایف دانشجویان و ابزارهای لازم آن. در بخش نخست هاشمی به اهداف دانشگاه و ضرورت تشخیص زودهنگام ریسک در جامعه می پردازد. از نظر او دانشگاه باید به «رادار تشخیص بهنگام مخاطرات» تبدیل شود. در بخش دوم یعنی وظایف دانشجویان هاشمی به نقش نقادانه علمی دانشجویان در برابر ساختارهای ناکارآمد و قدیمی اشاره می کند. از نظر او دانش بین رشته ای، که نیاز امروز ایران است مدیریت ریسک های پیچیده و چندبعدی را تقویت می کند. او معتقد است کاهش اعتماد اجتماعی به ابرریسک تبدیل شده از این رو دانشگاه و دولت باید با افزایش شفافیت، گفت و گو و مشارکت واقعی دانشجویان در تصمیم ها، سرمایه اجتماعی را تقویت کنند. هاشمی همچنین ضرورت ایران امروز را آینده پژوهی و گذار از جامعه منبع محور (متکی به نفت) به دانش محور ذکر می کند. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد:
****
دانشجویان بخشی از جامعه علمی و جوان کشورند که از فرصت بالندگی در محیط دانشگاه برخوردارند. آنان با پشت سر گذاشتن سدهایی چون کنکور این فرصت را پیدا کردهاند که استعدادهای خود را شناسایی و شکوفا کرده و به ایفای نقش شایسته خود در جامعه امروز و فردا بپردازند. تحقق این مهم مستلزم آن است که جوانان دانشجو نه تنها در عرصه علمی بلکه در حوزه اجتماعی نیز رشد کرده و آماده نقشآفرینی مناسب شوند. بنابراین تحصیل علم و تخصص در دانشگاه باید با کسب مهارت و توانمندی اجتماعی همراه باشد تا جوان دانشجو ظرفیت و شایستگی کافی برای ورود به عرصههای تخصصی و اجتماعی را توأمان پیدا کند.
بیگمان این توانمندی و شایستگی صرفاً با حضور در کلاس درس و طی کردن فرآیندهای رسمی آموزش حاصل نمیشود، بلکه با حضور فعال در فضای دانشگاه و مشارکت در فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی که بخشی از کارکرد دانشگاه و ضامن حیات و سرزندگی آن است، حاصل خواهد شد. بویژه در جامعه جدید که پیچیدگیهای بسیار بیشتری دارد و به تعبیر برخی جامعهشناسان مانند «اولریش بک» با مخاطرات، ابهامات و عدم اطمینان گستردهتری مواجه شده است، جامعیت فرآیند آموزشی و تربیتی دانشجویان ضرورتی مضاعف یافته است.
جامعه جدید «جامعه پرمخاطره و ریسکی» است که نه با دشمنان سنتی، بلکه با «ریسکهای ساختهشده از سوی خود انسان» مانند «ریسکهای فناوری، محیط زیست، اقتصاد جهانی، تحریم، بحران اعتماد، نابرابری، مهاجرت نخبگان، و مانند اینها» روبهروست. در این جامعه برای بقا و پیشرفت، انسانها باید بهموقع ریسکها را تشخیص دهند، از تاریخ عبرت بگیرند و ساختارهای خود را بازسازی کنند.جامعه ما هم امروز در معرض «ریسکهای نوظهور» است و دانشگاه باید مرکز تشخیص زودهنگام آنها باشد.
جوامعی که ریسکها را دیر تشخیص دهند، آسیب را چند برابر تجربه میکنند. به عنوان مثال تاریخ معاصر ما نشان داده است که تأخیر در توجه به مسائل بحرانزای آب از چند دهه پیش، امروز به یک ریسک ملی تبدیل شده است. امروزه ریسکهای ناشی از فناوریهای جدید، ریزگردها، فرونشست زمین، تحریمهای خارجی، اقتصاد نفتی و مهاجرت نخبگان، جامعه ایران را تهدید میکنند. از اینرو دانشگاه باید «رادار تشخیص بهنگام مخاطرات و ارائه راهحلها در زمان مناسب باشد»، نه صرفاً محل آموزش.
در این دانشگاه دانشجو باید نقشی نقّادانه ایفا کند، چون بسیاری از ریسکها محصول فرآیندهای ناکارآمد و ساختارهای قدیمیاند.
در نظریه اولریش بک، ریسکها اغلب نتیجه ساختارهای ناکارآمد گذشتهاند. به عنوان مثال خسارتهای سیلهای مخرب غالباً ناشی از مدیریت سنتی آبخیزداری و الگوهای غیرعلمی شهرسازی است. از این نظر ساختارهای ناکارآمد اقتصادی و فقدان داده و شفافیت، ریسکهای بزرگ ایجاد کردهاند و دانشگاه و دانشجویان میتوانند علمدار نقد علمی این ساختارها باشند تا ریسکها کاهش یابند.
در این مسیر، تقویت «دانش بینرشتهای» شرط مدیریت ریسکهای پیچیده است، زیرا ریسکها تکبعدی نیستند. به عنوان مثال در بحران آب عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی از قبیل الگوی آبیاری و مصرف، مدل کشاورزی، اقلیم یا مدیریت، ذیمدخل هستند. درباره مسائل دیگر مانند مشکلات آب، مهاجرت گسترده، اقتصاد یا انرژی هم نگاه تکرشتهای کافی نیست و متخصصان مختلف باید با کمک هم راهحلهای جامع پیدا کنند.
البته بدون «اعتماد اجتماعی» هیچ ریسکی قابل مدیریت نیست، اعتماد عمومی بزرگترین سرمایه در زمان بحران است. چنانچه در اپیدمی کرونا کشورهایی با اعتماد بالا توانستند بحران را کنترل کنند و کشورهایی با بیاعتمادی دچار چالش و شکست شدند. در کشور ما نیز کاهش اعتماد اجتماعی، خود تبدیل به یک «ابر ریسک» شده و اینجاست که دانشگاه و دولت باید شفافیت، گفتوگو با دانشجویان و مشارکت واقعی آنان در تصمیمها را افزایش دهند.
تجارب جامعه معاصر نشان داده است که ریسکها زمانی تبدیل به فاجعه میشوند که نادیده گرفته شوند. اولریش بک میگوید ریسک زمانی خطرناک میشود که دیده نشود. بر این اساس نادیده گرفتن ریسک آب، محیطزیست، فرسایش سرمایه انسانی و اقتصاد نفتی میتواند آینده را تهدید کند و نسل دانشجو باید حافظ «هشدارهای تاریخی» باشد.
باید در نظر داشت که عبور از «جامعه منبعمحور» به «جامعه دانشمحور» شرط کاهش ریسکهای بلندمدت است و جوامعی موفق میشوند که چالشها و مخاطرات جدید را به درستی مدیریت کنند و با اتخاذ تدابیر لازم از اقتصاد و مدیریت سنتی به اقتصاد و مدیریت دانشبنیان برسند. کرهجنوبی و فنلاند با سرمایهگذاری روی آموزش و نوآوری از کشورهایی آسیبپذیر به قدرتهای تکنولوژیک تبدیل شدند. در ایران هم اقتصاد نفتی بیشترین ریسک را در برابر تحریم، نوسان قیمت جهانی و رکود دارد. در اینجاست که نقش دانشگاه و دانشجو پررنگ شده و به محور جامعه و اقتصاد دانشبنیان و فناوریمحور تبدیل میشود.
در پایان به یک نکته دیگر هم اشاره میکنم؛ آیندهپژوهی، یکی از مهمترین مهارتهای مورد نیاز دانشگاه و دانشجوی نسل جدید است. «پیشبینی آینده» و «آمادهسازی ساختارها برای دنیای ناشناخته» در جامعه مدرن یک ضرورت قطعی است. جوامع و کشورهایی که نتوانستهاند آینده را پیشبینی کنند (از لهستان پیش از جنگ جهانی دوم گرفته تا کشورهای عربی در موج بهار عربی) بهای سنگینی پرداختند.
در ایران امروز هم فناوریهای نوین بویژه هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی، انرژیهای نو و تحولات منطقهای، به طور بالقوه از جمله ریسکهای بزرگی هستند که آینده کشور را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهند و دانشگاه است که باید محیط آموزش مهارتهای آیندهنگری، تحلیل سیستمها و مدیریت بحران باشد. در روز دانشجو جایگاه دانشگاه و نسل جوان نخبه را ارج مینهیم و آرزو میکنیم افق آینده کشور به اتکای فرزندان نخبه و ماهرش روشنتر و درخشانتر باشد. ان شاالله
۲۱۶۲۱۶






نظر شما