طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری ناظر بر تعیین سن، تحصیلات و نحوه تعیین مدیر و مدبر بودن نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است. مخالفان این طرح، آن را مغایر با قانون اساسی و محدود کننده اختیارات شورای نگهبان خواندهاند. {اینجا، اینجا و اینجا را بخوانید}.
همزمان با این مخالفتها در مجلس، سخنگوی شورای نگهبان نیز بازبینی اصل 115 قانون اساسی برای تطبیق شرایط و مصادیق نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را از اقدامات این شورا برای افزایش سلامت انتخابات بعد از بیانات رهبر انقلاب برشمرد و اظهار داشت: برای محدود کردن ثبت نام کاندیداهای متقاضی برای انتخابات ریاست جمهوری باید وارد شکل حزبی شویم. ممکن است افرادی باشند که شرایط حداقلی را به قول مجلس نداشته باشند اما مصداق رجل سیاسی و مذهبی باشند حالا چه باید کرد؟ در این جا ما مجبوریم طبق قانون عمل کنیم و این یعنی محدودیت اختیارات شورای نگهبان.
عباسعلی کدخدایی تاکید کرد: با این گونه اقداماتی که الان در حال بررسی در مجلس است این مسئله حل نمی شود ، البته ممکن است این دوره شما تنفسی داشته باشید و افراد کمتری مراجعه کنند. وی تاکید کردکه شورای نگهبان اصل 115 قانون اساسی را کافی می داند و می توان از بند های کیفی این اصل برای محدود کردن کاندیداها به عنوان مثال از طریق کار حزبی عمل کرد.
مشروح سخنان وی را در گفت و گو با مهر بخوانید:
· اعضای شورای نگهبان زیاد موافق طرح اصلاح مفادی از قانون انتخابات ریاست جمهوری نیستند. شورای نگهبان نظرش این است که همان اصل 115 کافی است ، تشخیص رجل سیاسی و مذهبی برعهده اعضای شورای نگهبان است و نباید در آن تغییری ایجاد شود.
· طرحی که مجلس دنبال می کند این است که یک هماهنگی ایجاد شود و دخالت در کار اجرایی و نظارت نداشته باشد. یعنی یک نوع هم اندیشی و هماهنگی در راس داشته باشد تا انتخابات بهتر برگزار شود.
· در انتخابات مجلس جزئیات انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان را قانون تعیین می کند ولی در ذیل اصل 115 چنین چیزی نیامده است. ضمن اینکه مشروح مذاکرات مجلس در بررسی قانون اساسی را وقتی مطالعه می کنیم می بینیم که در همان زمان در صدد بودند که شرایط را به صورت سختگیرانه تنظیم کنند. اما اگر به صورت قالب های امروزی در بیاوریم هر کسی با احراز یک مدرک تحصیلی و صد امضا می تواند بگوید من یک رجل سیاسی و مذهبی هستم واگر تایید صلاحیت نشد بگوید شورا بدون دلیل مرا رد صلاحیت کرد.
· با این گونه اقداماتی که الان در حال بررسی در مجلس است این مسئله حل نمی شود . البته ممکن است این دوره شما تنفسی داشته باشید و افراد کمتری مراجعه کنند. باید سراغ کسانی برویم که دارای یک هویت سیاسی و اجتماعی روشن بوده و مصداق واقعی رجل سیاسی باشند نه اینکه الزاما مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد داشته باشند؛ چرا که این شرط یک توقعی را از شورای نگهبان ایجاد می کند که الزاما هر کس این شرایط را داشت می تواند رئیس جمهور شود.
· برخی از شرایط اصل 115 قانون اساسی شرایط کیفی است و تنها راه آن این است که تجمعات یا انجمن های حزبی داشته باشیم تا بتوانید افرادی را در آنجا تربیت و آماده عهده دار شدن سمت هایی مانند ریاست جمهوری کنید.
· ممکن است در تعریف رجل سیاسی ابهاماتی وجود داشته باشد اما قانونگذار مرجعی را به نام شورای نگهبان مشخص کرده و گفته که تشخیص این شورا ملاک و هر چه را شورای نگهبان اعلام کرد درست است. در ادوار مختلف شورای نگهبان، این موضوع مورد توجه بوده است اما ممکن است در جایی شورا کوتاهی کرده باشد که این حرف دیگری است و شورا باید به این نکته توجه داشته باشد که وقتی گفته می شود رجل سیاسی و مذهبی یعنی چه مصداق هایی و یا اینکه وقتی می گوییم مدیر و مدبر باشد الزاما فردی که تحصیلات عالی داشته باشد مد نظر نیست.
· مشکل ما این است که افراد شخصا وارد انتخابات می شوند. امروز یک شعار می دهند و فردا شعار دیگری. در این بین نیز کسی نیست که پاسخگوی تغییر رفتار و شعار این افراد باشد. اگر احزاب باشند به دلیل اینکه می خواهند عمر سیاسی طولانی داشته باشند فردی را معرفی می کنند که بتواند اهداف آنها را به درستی عملیاتی کند.
· انتخابات در کشور ما همیشه سالم و آزاد برگزار شده و خدشه ای در آن وارد نخواهد شد. ولی این موضوع مانع از این نیست که ما نتوانیم بهبودی در روش ها داشته باشیم و روش های آتی خودمان را بهسازی کنیم. ما باید با تدابیر بهتر به روش هایی برسیم که هزینه های کمتری برای کشور و مردم داشته باشد.
· برای خودمان می خواهیم بیشتر روشن شود که چه معیارهایی داشته باشیم برای تطبیق شرایط کیفی یا افرادی که می خواهند شرکت کنند واینکه تعیین کنیم چه روشهایی برای اینکه ثبت نام کننده ها مصداق رجل سیاسی هستند یا خیر پیدا کنیم و این موضوع بیشتر داخلی است.
· شرط گذاری برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی خیلی بی معنا است. هر کسی که علاقه ای به نظام داشته و به آرمانهای آن اعتقاد داشته باشد در هر زمانی می تواند ورود کند تا باری از روی دوش نظام بردارد. اینکه هر دفعه بخواهند شرطی را برای نظام بگذارند ما هم عطایش را به لقایش می بخشیم و به آنها می گوییم خداحافظ و زحمتی به خودتان ندهید تا برای نظام شرط گذاری کنید. ما نباید از نظام طلبکار باشیم بلکه نظام از ما طلبکار است.
· { آیا ملاک برای رد صلاحیت در شورای نگهبان کسانی هستند که محکومیت دادگاهی در حوادث سال 88 داشتند یا افرادی که اظهارنظرهای خلاف قانون نیز داشتند را نیز شامل می شود؟} آنهایی که محکومیت دادگاهی دارند که تکلیفشان مشخص است اما الزاما همه این طور نیستند . برخی هم در اظهاراتشان صراحتا گفتند که ما بخش هایی از قانون اساسی را قبول نداریم. این افراد نباید انتظار داشته باشند که قانون هم آنها را قبول داشته باشد. طبعا این رفتارهاو گفتارها ناشی از اعتقاد افراد است. اینکه یکی می گوید من شورای نگهبان را قبول ندارم چطور می تواند در چارچوب قانون اساسی عمل کند. وقتی گفته می شود من ولایت فقیه را قبول ندارم چطور می خواهد پاسدار قانون باشد؟ رفتار و گفتار افراد ملاک بررسی های صلاحیت افراد در شورای نگهبان است.
· {آیا سید محمد خاتمی جزء سران فتنه است؟} من نمی توانم قضاوت پیش از موعد داشته باشم و در ضمن بنده یکی از آن 12 نفر اعضای شورای نگهبان هستم. الان قضاوت بر روی افراد و مصادیق زود است و باید صبر کنیم تا در زمان خودش اظهارنظر کنیم. معیارهای ما هیچ فرقی نکرده است. در انتخابات مجلس نهم هم همین بود و برخی از اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کردند . نگاه شورای نگهبان حزبی و جناحی نیست بلکه به افراد به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی نگاه می کند که آیا رفتارش منطبق با قوانین بوده و آیا شرایط لازم را دارد یا خیر.
· اعلام برائت می تواند موجبی باشد برای رفع بخشی از این اتهامات ولی اینکه آیا حائز بقیه شرایط است یا خیر باید بعدا بررسی شود.
· شورای نگهبان خط قرمزش قانون اساسی، رهبری و نظام است و غیر از اینها خط قرمز دیگری نمی شناسد. شورای نگهبان همیشه طبق قانون عمل کرده و خواهد کرد. البته در چارچوب قانون اساسی اگر مکانیزمی برای حل مسائل باشد شورا انجام خواهد داد.
· ما به عنوان جریان انحرافی کسی را نمی شناسیم. نظراتی را برخی افراد در رسانه ها به عنوان جریان یا گروه انحرافی مطرح می کنند اما به نظر می رسد آنها نه جریان هستند و نه گروه . ممکن است یک حرفی زده باشند و یا رفتاری داشته باشند. اگر این افراد در انتخابات شرکت کردند رفتار و گفتار این افراد را با قانون تطبیق می دهیم. ضرورتی برای رصد کردن نه تنها آنها بلکه سایر احزاب و گروهها نیست، چنین امکانی را نیزنداریم. این جریان جدای از بقیه افراد و گروهها نیستند. ملاک برای ما رفتار و گفتار افراد است اگر خلاف قانون اساسی باشد فرقی نمی کند چه کسی باشد مانع از ورودشان می شویم.
/2929
نظر شما