به گزارش خبرآنلاین، رمان «دشت های سوزان» نوشته صادق کرمیار توسط انتشارات نیستان منتشر شده است. این رمان در دو فصل با عنوان فصل آغاز «شیخی با شصت زن» و فصل پایان «محاکمه قاتلان» تدوین شده که فصل آغاز، خود در ده شب مجزا با عناوینی داستانی همچون «گوزن زرد؛ نجات پلنگ وحشی؛ حکم سلطان صاحبقران؛ خواستگاری شوم؛ چشم رام پلنگ؛ جنون عاشق شورشی؛ مرگ غم انگیز مرد مطرود؛ فارسی شکر است؛ پایکوبی در لجّه نفت و جنگ مقدس» منتشر شده است.
دشت های سوزان، دومین رمان تاریخی صادق کرمیار بعد از رمان معروف «نامیرا» است. به نظر میرسد نویسنده درصدد بوده تا این رمان تاریخی را با روایتی قصهای و سمبلیک آغاز کند. از این رو توصیف برخی جزییات تاریخی در دل داستانی با زبان ساده که قصهگویی در آن نقش پررنگی دارد، از نظر وی اهمیت خاصی داشته است. پرداختن به مسایل و دقایقی از رویدادهای این دوره از تاریخ ایران که پیرامون وقایعی از جنگ جهانی اول و حضور کشورهای بیگانه در ایران است، همراه با نگاهی به دوران حکومت ناصرالدین شاه در لابهلای عباراتی که از حالوهوای قصهای دور نمیشوند، از وجوه تاثیرگذار این کتاب به شمار میآیند. اما شاید مهمترین بخش داستان که خیلی خوب در بین سطور نشسته است حضور و نقش آفرینی انگلستان در ایران عهد ناصری بوده که وجب به وجب خاک این منطقه را در جستجوی نفت بومی کشیدند.
در بخش هایی از این رمان می خوانیم:
اولین بار که ریحانی به باغ حسین قلی خان نظامالسلطنه رفته بود تا شیخ خزعل را از نزدیک ببیند، شیخ از او پرسیده بود: مادرت کیست؟ ریحانی غیرتی شده بود و یک آن تصمیم گفته بود لیچار بار شیخ کند و از باغ بیرون بزند و از خیر دیدار بزرگترین شیخ عرب دوران بگذرد، اما گفته بود: ناز بانو. خزعل هم لب ورچیده بود و گفته بود: یادم نمیآید. بیست روز از عید گذشته بود و باغ پر از شکوفه بود. حسن خان هم داشت به باغ رسیدگی میکرد. وقتی ریحانی خواست برود از حسن خان پرسید: شیخ بیماری فراموشی دارد؟ حسن خان گفت: شیخ هیچ چیز را فراموش نکرده، خصوصا دشمنانش را. ریحانی پرسید: پس چرا اسم مادرم را پرسید؟ حسن خان خندید و گفت: شیخ شصت تا زن دارد و اولاد این زن ها را نمی شناسد. از همان وقت ها هر وقت صغیری پیش او می رفت ازش می پرسید مادرت کیست؟ حالا دیگر عادتش شده از همه همین سوال را می پرسد...
ریحانی در همان دیدار اول سن شیخ را پرسیده بود و وقتی فهمیده بود که خزعل قریب هشتاد سال را دارد، گفته بود خیلی جوان تر می نمایید. بعدها فهمید که شیخ در دوران زمامداری خود وسیله مطمئنی در اطفای نائره شورش و فساد داشت. هر وقت شورشی در قلمروی او اتفاق می افتاد، فوری جویا می شد که رئیس شورشگران دختر دارد یا نه. اگر دختری داشت فورا او را به زنی می گرفت و فتنه می خوابید. برای همین هم وقتی به شیخ خزعل خبر داده بودند که رضاخان از تهران راه افتاده به سمت خوزستان تا او را دستگیر کند، خزعل پرسیده بود: «رضاخان دختر دارد؟»...
*
نورا خانم شروع به خوردن ماهی کرد. ترکان خاتون تکهای از ماهی کند و بر دهان گذاشت و دوباره مشغول کشیدن قلیان شد. از پشت سر پلنگ بزرگی آرام از پشت نخلی بیرون آمد و به تخت ترکان خاتون نزدیک شد. خادمها مشغول کار خود بودند. پلنگ نزدیک شد. ترکان خاتون تکهای دیگر از ماهی کند و بر دهان گذاشت و نورا خانم شروع به کشیدن قلیان کرد. پلنگ به پای تخت رسید. ترکان خاتون به قلیان پک زد. پلنگ به بالای تخت جهید و آرام کنار ترکان خاتون نشست و دم خود را جمع کرد. ترکان خاتون دستی بر سر پلینگ کشید و گفت: «کجا بودی دختر؟! نگفتی دلم برایت شور میزند؟! های یک ماهی برای وریده بیاور!
کنار ترکان خانم یا جای وریده بود یا نورا خانم که با آمدن پلنگ، از جا بلند شد و به بهانه رسیدگی به آتش از ترکان خانم دور شد. خادم ماهی دیگری در ظرف گذاشت و جلو آمد و ترکان خاتون آن را گرفت و جلوی پلنگ گذاشت. پلنگ مشغول خوردن ماهی شد. همین که ترکان خاتون سر بلند کرد، چشمش به شیخ جابر افتاد که روی دوش مطرود به طرف آنها می آمد. سراسیمه بلند شد و به سمت شیخ جابر رفت. نورا خانم هم جلو رفت و خادم ها هم دست از کار کشیدند و به کمک رفتند. بعدها ترکان خاتون به مستر ویلسون گفته بود که وقتی از تخت پایین آمدم و از نزدیک شیخ را روی دوش مطرود دیدم، فهمیدم کار شیخ تمام است. نورا خانم هراسان جلو رفت. «چی شده شیخ؟!» ترکان خاتون به مطرود گفت: «چه بلای سر شیخ آوردی حرام لقمه؟!» شیخ جابر تاب بی تابی ترکان خاتون را نداشت. گفت: نه چیزی نیست، هول نکنید، از گرماست انگار!» خادمان کمک کردند و شیخ جابر را به طرف تخت بردند. مطرود گفت: «به شیخ گفتم نزن، یک کرور مرغابی آنجا بود، گفت ترکان خاتون گوزن زرد می خواهد، هرچی التماسش کردم که شگون ندارد، این وقت سال فصل کوچ گله است...»
انتشارات نیستان این رمان خواندنی را با قیمت 8500تومان در اختیار علاقمندان قرار داده است.
ساکنان تهران برای تهیه این رمان و سفارش هر محصول فرهنگی دیگر کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و سفارش خود را (در صورت موجود بودن در بازار) در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، تلفنی سفارش خرید بدهند.
6060
6060
نظر شما