همسرش درباره سبک زندگی و اخلاق اجتماعی او می گوید:
- در ملاقات با مردم و نزدیکان گرم و خوشرو بود، اگرکسی مریض میشد، فوری از او عیادت می کرد و اگر محتاج بود، مساعدت. خانواده های محروم و مستضعف را شناسایی می کرد و شب ها راه می افتاد بدون اطلاع کسی برایشان پول و غذا می برد.
- وقتی یکی از دوستانش به ایشان ماشینی هدیه داد، از آن استفاده نکرد و دستور داد تا آن را بفروشند و پولش را بین محرومان و طلبه های عراق تقسیم کنند. هرگاه کسی لباس یا چیز خاصی به ایشان هدیه می داد، با تشکر قبول می کرد اما آن را به طلبه های نیازمند می داد.
- می گفت: زندگی و معیشت یک مرجع باید مانند سایر طلبه های حوزه و سطح عادی مردم جامعه باشد. پس از مرجعیت چیزی به اثاث منزل اضافه نکرد و خانه به همان شکل گذشته باقی ماند.می گفت و خودش عین گفته اش بود که آخوند باید سازه زیست کند. همسرش می گوید: " پس از ازدواج متوجه شدم که همه لباس های او عبارت از یک عبا و یک قبا و یک دشداشه سفید است. از وی پرسیدم: باقی لباس هایت کجاست؟ مادرش با خنده گفت: نگفتم، همسرت از بی لباسی ات تعجب خواهد کرد؟! به کمترین اکتفا می کرد و می گفت: عجیب است؛ مگر من چند جسم دارم که چندین لباس بدوزم و بخرم.
گروه دین و اندیشه خبرگزاری خبرآنلاین، گزارشی مفصل برای معرفی این مرجع تقلید ساکن عراق که به دستور صدام شکنجه و به شهادت رسید تهیه کرده است. متن کامل آن را با عنوان «خطابی به فرزندان علی و فرزندان عمر ...» بخوانید.
/6262
نظر شما