عباس خاراباف*: سال گذشته در آخرین ماههای عمر دولت دهم، میمون فضانورد ایرانی با کاوشگر پیشگام به سوی فضا پرتاب شد تا شاید یکی از خبرسازترین اتفاقات فضایی کشور رخ دهد. حرف و حدیثها درباره میمونی که به گفته مسئولان سازمان فضایی به ارتفاع 120 کیلومتری از سطح زمین رفته و سالم بازگشته بود، آنقدر زیاد بود که توجه همه را از اصل ماجرا کمی منحرف کرد. در محافل عمومی گاهی شادی از پرتاب میمون به فضا توسط مهندسان فضایی کشورمان دیده میشد و گاهی تمسخر بر اساس شبههای که آن خال گوشتی معروف در درستی اخبار ایجاد کرده بود. در میان این کش و قوس اما در بین افراد جدی در امر هوافضا و فناوری فضایی این پرسش مطرح بود که پرتاب یک میمون به ارتفاع 120 کیلومتری چه سودی برای مردم و کشور در پی دارد؟
شکست در پروژههای فضایی معنی ندارد
در زمینه توسعه علوم و فناوری، شکست معنی ندارد و حوادث فضایی عمدتا تجربیات جدیدی هستند که سابقه قبلی از آنها در کشور نبوده و امکان انتقال یا اکتساب آنها از خارج نیز وجود نداشته است. بنابراین حتی اگر تصور کنیم پرتاب میمون فضانورد ایرانی با راکت کاوشی با عدم موفقیت روبرو شده باشد، نباید آن را شکست نامید. به این ترتیب اگر فرض کنیم هدف گذاری سازمان فضایی در پرتاب میمون به فضا درست بوده باشد، انتظار میرود این سازمان از بیان تجربیاتی که در راستای عدم موفقیتش در بعضی زمینهها بدست آورده هراسی نداشته باشد.
این در حالی است که پیش از این در سال 1390 اعلام شده بود که نخستین میمون ایرانی در واپسین روزهای تابستان همان سال با کاوشگر-5 پرتاب خواهد شد. اتفاقی که به ظاهر رخ نداد، اما چند روز بعد خبرگزاریها و رسانههای خارجی از پرتاب ناموفق سازمان فضایی ایران برای اعزام نخستین میمون به فضا خبر دادند. البته این اخبار بعدها توسط سرپرست وقت سازمان فضایی تکذیب شد.
پس از این اتفاقات و با اعلام خبر پرتاب کاوشگر پیشگام و تصاویر منتشر شده از آن میمون خالدار، بعضی از رسانههای خارجی حدس زدند که تصویر میمون خالدار مربوط به پرتاب ناموفق تابستان سال 1390 باشد.
نکته جذاب این ماجراها این است که سازمان فضایی هرگز نخواست یا نتوانست برای مردم استدلال کند حتی اگر عدم موفقیتی هم در کار بوده، که نیست، شکست محسوب نمیشود. همین رفتار سازمان فضایی در تصمیمگیریهای عجولانه بعد از اخبار و شایعات این ابهام را تقویت کرد که پرتاب میمون به فضا در آخرین ماههای دولت دهم، اهداف تبلیغات سیاسی را دنبال میکند و نه توسعه فناوری فضایی!
اصل ماجرا فراموش نشود
پرتاب موجود زنده به فضا و تمام تلاشهایی که در راستای آن انجام میشود، از طرف سازمان فضایی ایران به عنوان نخستین گامها برای تحقق بخشیدن به پرتاب نخستین فضانورد ایرانی توسط فناوری ایرانی به فضا در سالهای نه چندان دور آتی اعلام شده است. در این صورت اصل ماجرا این نیست که میمون به فضا پرتاب شد یا نه؟ سالم برگشت یا نه؟ با سوخت جامد پرتاب شد یا با سوخت مایع؟ بعد از میمون خرگوش پرتاب میشود یا گربه؟؛ اصل ماجرا این است که آیا انجام پروژههای فضایی سرنشیندار و صرف بودجههای کلان در این زمینه به صلاح کشور و مردم است یا نه؟ کارشناسان و منتقدان بسیاری وجود دارند که این برنامه سازمان فضایی را مورد انتقاد قرار داده و اعتقاد دارند چنین پروژههایی به جز صرف هزینههای کلان در این شرایط نامساعد اقتصادی، سودی برای مردم و کشور ندارد.
پرتاب میمون، آری یا نه؟
بعضی از کارشناسان معتقدند اگر واقعا قصد تبدیل شدن به کشوری با توان فرستادن انسان به فضا را داریم، مشخصا برای پرتاب انسان به فضا به تجربیاتی نیاز داریم که حدود نیمقرن پیش توسط کشورهای قدرتمند فضایی به دست آمده است. روشن است که تمامی تجربیات حاصل از پرتاب حیوانات به فضا به راحتی از طریق منابع علمی در دسترس است. با این حال در صورتی که روابط بینالمللی روند مثبتی را در پیش بگیرند، حتی به راحتی میتوان از کشورهای دیگر خواست تا جزییات بیشتری از تجربیات خود را حتی در زمینه پرتاب انسان به فضا، به صورت قانونی در اختیار کشورمان قرار دهند.
در حالی که مسئولان سازمان فضایی انگیزه اصلی پرتاب موجودات زنده به فضا توسط راکتهای کاوش بومی را رشد و توسعه علوم مرتبط با فضا بهویژه علوم زیستی فضایی اعلام میکنند، باید دید که آیا توسعه علوم زیستی فضایی تنها با پرتاب کرم، لاکپشت، میمون، گربه و خرگوش امکان پذیر است یا سازمان فضایی تنها میخواهد همانند آمریکا و شوروی در زمان جنگ سرد جلو بودن خود را در مسابقهای که خود ایجاد کرده نشان دهد.
کدام روش بهتر است؟
در توسعه فناوریهای فضایی، کشورهای پیشرفته دنیا پس از شوروی و آمریکا دو روش را در پیش گرفتند. از طرفی کشوری مثل چین با صرف هزینههای بالا برای طی کردن مراحل زیرساختی پرتاب انسان به فضا و راهاندازی ایستگاه فضایی که بسیار هزینهبر بوده امروز خود را به سطح آمریکا و روسیه رسانده است. از طرف دیگر مدل اروپایی و توسعه کاربردهای مداری ابتدا در سازمان فضایی اروپا آغاز شد و هند و برزیل هم همین روش را طی کردند تا اکنون تبدیل به کشورهایی شدهاند که دانش پرتاب ماهوارهای خود را صادر میکنند (برای کشورهای دیگر از جمله ایران ماهواره در مدار قرار میدهند.) این روش توسعه در حال حاضر منجر به تشکیل سازمان فضایی اروپا شده که هر چند خودش هنوز حتی یک انسان هم به فضا نفرستاده، اما ماهوارههایش در مدار سیارههای منظومه شمسی درحال کاوشهای بنیادی عصر فضا هستند. این روش دوم هم البته نیاز به صرف هزینههای بالایی دارد اما دیگر مثل قرار دادن همه تخممرغها در یک سبد نیست.
به نظر باید بیشتر بررسی شود تا ببینیم کدام یک از کارها به صلاح کشور است، فرستادن انسان به فضا یا در دست گرفتن بازار پرتاب ماهوارههای تجاری و راهبردی (حداقل برای کشورهای منطقه)؟ آیا کشورهای پیشرفته اروپایی که در پرتاب ماهوارههای تجاری و راهبردی پیشقدم هستند، نمیتوانستند انسان به فضا پرتاب کنند و چرا در این راه گامی برنداشتهاند؟ روشن است سایر کشورهای قدرتمند و پیشرفته بدون پرتاب انسان به فضا در بسیاری از زمینهها پیشرفت قابل توجهی داشتهاند و نباید پیشرفت در سایر زمینههای علم و فناوری را وابسته به این موضوع دانست. اما باز هم مهمترین رقیب برنامه فضایی ایران کشورهای پیشرفته نیستند.
رویگردانی از پروژههای سرنشیندار
منتقدین به برنامه ارسال انسان به فضا معتقدند رواج رویکرد اقتصادی به فضا موجب رویگردانی کشورها از پیگیری برنامههای سرنشیندار و تمایل به دیگر پروژههای فضایی شده است. اینها همه در حالی است که کشورمان به شدت به ماهوارههای مخابراتی برای پوشش تلویزیونی، ارتباطات تلفن ثابت و موبایل، اینترنت و... نیاز پیدا کرده است. علاوه بر این محصول نهایی به دست آمده در پروژههای دیگر فضایی را میتوان در گستره وسیعی از کاربردها که مواردی چون کشاورزی، راه و شهرسازی، اکتشاف معادن، کنترل منابع، هواشناسی، پیشبینی و کنترل حوادث طبیعی را نیز شامل میشود، استفاده کرد. بدین ترتیب بسیاری کارشناسان پیگیری برنامه ارسال انسان به فضا را بنا به دلایل ذکر شده سیاسی دانسته و پیگیری پروژهای را که طبق برآورد برخی دانشگاههای کشور به 14 سال زمان و 14 میلیارد دلار بودجه نیاز دارد به صلاح کشور نمیدانند.
*کارشناس مهندسی هوافضا
5353
نظر شما