ایران نوشت:سوم فروردین ماه امسال، پدر و مادر جوانی با در آغوش گرفتن دختر و پسربچه سوخته‌شان پای در بیمارستان شهدای یافت آباد گذاشتند و خواستار نجات بچه‌هایشان شدند.

خیلی زود تیم‌های پزشکی برای نجات جان این ٢ بچه که با آب‌جوش دچار سوختگی شده بودند وارد عمل شدند و همزمان تیمی از مأموران کلانتری یافت آباد برای پیگیری این ماجرا به سراغ زوج جوان رفتند.پدر خانواده به مأموران گفت: ساعت ٧ صبح بود که دختر ٦ ساله ام همراه برادرش محمد 1.5ساله و فرزند دیگرم در آشپزخانه سرگرم بازی بودند که در نبود ما به سمت اجاق گاز رفته و قصد داشتند با گرفتن در فر خود را به بالای اجاق برسانند که در این صحنه قابلمه آب جوش روی آنها واژگون می‌شود.
وی افزود: با شنیدن فریادهای آنها خودمان را به آشپزخانه رساندیم که دیدم آب جوش روی آنها ریخته و تنها فرزند بزرگترم توانسته بود از صحنه فرار کند و آسیب نبیند.در حالی که اقدام‌هــــــــای پزشکی برای نجات جان این بچه‌ها ادامه داشت روز ٩ فروردین پسرکوچولو تسلیم مرگ شد و ٣ روز بعد نیز مینا کوچولو به خاطر شدت سوختگی به کام مرگ فرو رفت.مرگ دو کودک کافی بود تا این پرونده در شعبه ششم دادسرای امورجنایی مورد بررسی قرار گیرد.بنابر این گزارش، بازپرس مدیر روستا پس از تحقیقات تکمیلی از خانواده ٢ کودک دستورات قضایی را صادر کرد.

 

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 523792

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • آرش IR ۰۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
    13 0
    ....قابلمه آب جوشششششش روی گاز وبازی بچه هادرآشپزخانه....جیگرم کباب شد
  • ... A1 ۰۵:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
    12 1
    نگید بیمارستان بگید غسالخونه.من خودم تو یافت اباد زندگی میکنم. ادم سالم میره تو بیمارستان مرده تحویل خانوادش میدن
  • امیر تبریز اوغلی IR ۰۶:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
    7 6
    طفلان معصوم........ خداوند به پدر و مادرش صبر جمیل بده...خیلی سخته
  • محمدرضا DE ۰۶:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
    10 1
    خسته نباشید به اون زوج مدبر.
  • بی نام RO ۰۶:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
    9 1
    آخه ساعت ۷ صبح ۳ تا بچه بیدار بودن و تازه بازی هم میکردن؟ بعد مادرشون اون موقع صبح آبو برا چی جوش آورده تو قابلمه؟ اگه میگفت کتری یه چیزی