تو همچو باد بهاری گره‌گشا می‌باش

بهترین راه برای آگاهی‌بخشی و دعوت به خوبی، عمل به آن خوبی‌هاست؛ چراکه افراد، نه‌تنها خوبی‌ها را دیده و به اثر آن‌ها آگاه می‌شوند، بلکه هم‌چنین نحوۀ عمل کردن به آن‌ها را نیز یاد می‌گیرند و انگیزۀ بیشتری برای انجام‌شان پیدا می‌کنند.

تجربه ثابت کرده است معلوماتی که انسان در زندگی خود کسب می‌کند، اگر متوجه آن‌ها نباشد و با عمل دائمی به یادشان نباشد و آن‌ها را به کار نبندد، به‌تدریج از خاطر او می‌روند و به بوتۀ فراموشی سپرده می‌شوند. فارغ از آن‌که به چه طریقی آن‌ها را به خاطر سپرده و چگونه آموخته باشد. هم‌چنین هر زمان علم، علم صالحی باشد، عمل انسان هم صالح می‌شود. و هر زمان علم فاسد باشد، عمل نیز فاسد می‌گردد. خداوند نیز حال علم و عمل را در قرآن‌کریم به روییدنی‌های زمین مثال زده۱ و می‌فرماید: وَ البَلَدُ الطَّیِّبُ یَخرُجُ نَباتُهُ بِاِذنِ رَبِّهِ وَ الذی خَبُثَ لایَخرُجُ اِلّا نَکِداً.۲ کسی که به مطلبی، علم و آگاهی حقیقی دارد و مصالح و منافع خویش را نزد خود حاضر و ملموس می‌یابد، طبیعتاً کمتر خلاف آن‌ مصالح و منافع عمل می‌کند. اما از سوی دیگر می‌توان گفت عمل نیز، بهترین معلمی است که علم را به آدمی می‌آموزد. وقتی عملی صورت بگیرد و اثر آن به چشم دیده شود، آن‌گاه به بهترین شکل بر آدمی تأثیر می‌گذارد و جوانب آن را به او می‌آموزد.

وقتی جامعه‌ای علمی نافع و عملی صالح دارد، باید آن را با تمام قوا حفظ کند و افراد آن جامعه اگر ببینند فردی از آن علم تخلف می‌کند و بدین‌ترتیب از خیر و خوبی برمی‌گردد، نباید فرد را به حال خود واگذاشت و او را در این شرایط تنها بگذارند. بلکه باید تلاش کنند تا او را متوجه انحرافش از خوبی کنند و به راه درست و عمل صالح برگردانند.۳ جامعۀ مؤمنان برادران یک‌دیگرند، و شایسته نیست برادران خود را که گرفتار ناآگاهی از حقیقت، فراموشی آن به دلایلی مانند به کار نبستن آن‌ها، و یا سستی در عمل شده‌اند، رها سازند.

حتماً برای همۀ ما اتفاق افتاده است که شاهد انجام کار ناپسندی توسط دیگری باشیم و یا با افرادی برخورد کنیم که عمل پسندیده‌ای را که برای‌شان مؤثر است، رها کرده و به فراموشی سپرده‌اند. مؤمنان برای حفظ نیکی‌های جامعه و کمک به برادران خود، و دعوت به خوبی و بازداری از توسعۀ بدی‌ها، چگونه می‌توانند مؤثر عمل کنند؟

آگاهی‌بخشی
همان‌طور که در ابتدا اشاره شد، علم فاسد، نتیجه‌ای جر عمل فاسد ندارد. بنابراین برای آن‌که فردی اعمال صالح و نیک را منش و رفتار خویش سازد، لازم است تا علم حقیقی و صالح پیدا کند. مصالح و منافع حقیقی خود را بشناسد تا در مرحلۀ بعد بتواند در به کاربستن و عمل به آن‌ها موفق شود. انسانی که معرفتی از چگونگی تأثیر اعمال خیر بر شخصیت خود ندارد، طبیعتاً نسبت به انجام آن‌ها دچار کاهلی می‌شود؛ و هم‌چنین از سوی دیگر اگر نداند یک عمل ناپسند چگونه موجب از بین رفتن برخی فضایل در او می‌شود، در انجام آن‌ها برای خود حد و مرزی نمی‌شناسد. به‌علاوه اعمال آدمی نه‌تنها بر خود او تأثیر می‌گذارند، بلکه بر اساس ارزش حقیقی کارها، مناسبات جهان پیرامون نیز قابل تغییر و تحول هستند. بنابراین اگر انسان به حقیقت این امور، علم پیدا کند و این حقایق را نزد خود حاضر بیاید، اهتمام بیشتری در رعایت‌شان خواهد داشت. پس وظیفۀ مؤمنان آگاه است که در وهلۀ نخست، برادران خود را متوجه سازند و نسبت به حقایق امور آگاهی ببخشند.

بهترین معلم؛ عمل
اما تنها آگاهی‌بخشی به فردی که علم و آگاهی درستی نسبت به امور خیر و شر ندارد، برای اهتمام او به عمل نیک، کافی نیست. بلکه همان‌طورکه در ابتدا نیز اشاره شد، یکی از مهم‌ترین چیزهایی که باعث می‌شود تا انسان علمی را بیاموزد، عمل و رفتاری است که اثرش دیده شود. بی‌شک همه اذعان دارند که وقتی با فردی که خود به اعمال خیری پای‌بند است و به نحوی نیکو آن‌ها را به انجام می‌رساند، برخورد می‌کنیم، به مراتب بهتر از زمانی که همان امور را در کتاب و دفتر می‌خوانیم، یاد گرفته و ارزشش‌شان را درک می‌کنیم. آموزش با عمل، تأثیر بسیار بیشتری از گفتن یا نوشتن دارد. بنابراین بهترین راه برای آگاهی‌بخشی و دعوت به خوبی، عمل به آن خوبی‌هاست. دراین‌صورت است که افراد، نه‌تنها خوبی‌ها را دیده و به اثر آن‌ها آگاه می‌شوند، بلکه هم‌چنین نحوۀ عمل کردن به آن‌ها را نیز یاد می‌گیرند و انگیزۀ بیشتری برای انجام‌شان پیدا می‌کنند. اکنون، هر زمان که آن‌ها را به کار ببندند، ارزش و نیکویی آن را به‌نحو ملموسی نزد خود نیز می‌یابند و به‌تدریج، آن را در خویش توسعه می‌دهند. چنان‌که این روند ادامه خواهد یافت و افراد دیگر نیز از ایشان می‌آموزند.

قرآن‌کریم می‌فرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله وَ الذین مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم۴، و در ادامۀ آیه، مثال پیامبر صلی‌الله و مؤمنان به ایشان را چنین بیان می‌کند: کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطأَهُ فَاَزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوی عَلَی سُوقِهِ یُعجِبُ الزُّراعَ لِیَغیظَ بِهِم الکُفّار...۵ مثال ایشان مانند زراعت و کِشتی است که از شدت برکت، پیرامونش نیز جوانه‌هایی می‌زند و آن‌ جوانه‌ها نیز رشد کرده، کلفت و ستبر می‌شوند و بر ساقه‌های خود می‌ایستند؛ به طوری که کشاورزان را به تعجب وامی‌دارد. خداوند چنین کرده است تا کفار را به خشم آورد... بنابراین افراد جامعۀ مؤمنان باید همواره پشتیبان یکدیگر باشند. اگر فردی از آن‌ها گرفتار امور ناپسند است، بر دیگر مؤمنان است تا از روی رحمت و شفقت، شر و بدی را از وی بازداشته و او را در مسیر خیر و خوبی قرار دهند. بی‌شک به این‌ترتیب، همان جوانه‌هایی که روزی کسی آن‌ها را از روی شفقت و دل‌سوزی کاشته است، بزرگ شده و خود پر و بال می‌دهند و موجب رویش دیگر جوانه‌ها می‌شوند.

دل‌سوزی
این مهم صورت نمی‌پذیرد مگر از روی دل‌سوزی و رفتار نیکوی برادرانه. مؤمنان برادران یک‌دیگرند. جدیّت در برخورد با افراد، اگرچه برای تذکر و انتباه افراد می‌تواند مؤثر واقع شود، اما با تندخویی متفاوت است. اگر فردی که دچار بدی‌ها و ترک امور پسندیده است، همواره فقط با تذکر و چه‌بسا درشت‌خویی دیگران مواجه شود، نه‌تنها هیچ‌گاه آگاهی لازم را پیدا نمی‌کند و هم‌چنان دچار جهل می‌مانَد، بلکه در خیرخواهی آن افراد نیز شک کرده و اگرچه به غلط، اما به اصل خیر و خوبی‌ها نیز بدبین می‌شود. به‌این‌ترتیب از مسیر نادرست خود خارج نمی‌شود و به آن ادامه می‌دهد و از مجموع این اتفاقات، به‌تدریج جامعه نیز در مقیاس بزرگ‌تری گرفتار آن امور منکر می‌شود.

اما پشتیبانی برادرانه درصورتی‌ محقق خواهد شد که افراد نسبت به یکدیگر، تعهد دل‌سوزانه داشته باشند. به‌این‌ترتیب لاجرم رفتار و منش برادرانه و نیکویی را در مواجهه با دیگر مؤمنان فراموش نخواهند کرد. نگاه متکبرانه در ایشان جایی ندارد و فرد گرفتار را جدای از خود و منافع حقیقی خود نمی‌بینند. حتی اگر درشتی و ناخوشی از سوی طرف مقابل ببینند، آن را با خوبی‌ها پاسخ داده و از بین می‌برند. چراکه قصدشان ریشه‌کن کردن بدی‌ها و گسترش نیکی‌هاست. افرادی که علم به نیکویی خیرات دارند و ارزش آن‌ را لمس کرده‌اند، می‌خواهند تا خیرات را به دیگران نیز بشناسانند و آن‌ها را برای ایشان ملموس سازند. این ما نیستیم که باید خوبی خود را به دیگران انتقال دهیم، بلکه خوبی است که با ارزشمندی خود به شایستگی شناخته خواهد شد و از این طریق منتقل شده و گسترش می‌یابد. خداوند درسورۀ فصلت می‌فرماید: وَ لا تَستَوِی الحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِئَة اِدفَع بِالَّتِی هِیَ اَحسَنُ فَاِذَا الَّذِی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ.۶ اما تنها کسانی به این مرحله می‌رسند و می‌توانند چنین عمل کنند، که صبر داشته باشند و خود از کمالات والای اخلاقی بهرمند باشند. وَ مَا یُلَقَّاهَا اِلّا الَّذینَ صَبَرُوا وَ مَا یُلَقَّاهَا اِلّا ذُو حَظٍ عَظِیمِ.۷

______________________________________
۱. ترجمۀ تفسیر المیزان، آیۀ ۱۰۴ سورۀ آل‌عمران
۲. و سرزمین پاک، گیاهش به اذن پروردگارش بیرون می‌آید و از سرزمین پلید، جز (گیاه) اندک و بی‌خیر بیرون نمی‌آید... / آیۀ ۵۸ سورۀ اعراف
۳. ترجمۀ تفسیر المیزان. آیۀ ۱۰۴ سورۀ آل‌عمران
۴و۵. محمد (صلی‌الله) فرستادۀ خداست و کسانی که همراه او هستند در برابر کفار سرسخت و نیرومندند و در میان خودشان مهربان. ... مثال آنان در انجیل مانند زراعتی است که (خداوند) جوانه‌های آن را (از اطرافش) برآورده و تقویت کرده تا کلفت و ستبر شده و بر ساقه‌های خود ایستاده، به طوری که کشاورزان را به اعجاب وامی‌دارد. خدا چنین کرده تا به‌وسیلۀ آن‌ها کفار را به خشم آورد... / آیۀ ۲۹ سورۀ فتح
۶و۷. و هرگز نیکی و بدی یکسان نیستند. بدی را با نیکی دفع کن. ناگاه (خواهی دید) آن‌کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی می‌شود. اما جز کسانی که دارای صبر و استقامت‌اند به این مقام نمی‌رسند، و جز کسانی که بهرۀ عظیمی (از ایمان و تقوا) دارند به آن نائل نمی‌گردند. / آیات ۳۴و۳۵ سورۀ فصلت

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 616774

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =