یادداشت اختصاصی دکتر نسیم الخوری، مشاور ارشد سیاسی نخست وزیر اسبق لبنان برای روزنامه خبر

دکتر نسیم الخوری*
"آیا می‌توان متصور بود که رئیس جمهوری ایالات متحده روزی مواضع سخت‌گیرانه‌اش علیه اسرائیل را کنار بگذارد؟ "
این پرسش را یکی از دانشجویان من در مرکز عالی دکترای رسانه پرسید و مقصود نیز در حقیقت اشاره به شخص باراک اوباما بود که به دلیل برخورداری از عقبه اسلامی‌اش برخی کارشناسان غربی به او نام "حسین" داده‌اند.
این پرسش کاملا به جاست، چرا که با توجه به مدارج ترقی‌ای که هر کس باید طی ‌کند تا به کاخ سفید برسد، لاجرم این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌شود مقام ارشد امریکا مواضعی این چنینی علیه اسرائیل اتخاذ کند. کما این که مجبوریم به یاد بیاوریم که جان اف‌ کندی که تنها رئیس جمهور کاتولیک تاریخ امریکا بود چگونه به طرز مرموزی ترور شد.

این را هم نمی‌توانیم نادیده بگیریم که پروسه مذاکرات صلح خاورمیانه همواره با اراده واشنگتن صورت گرفته و هیچ گاه نگاه شخصی باراک حسین اوباما، رئیس جمهوری امریکا را مد نظر نداشته است. به خصوص این که اسرائیل به طور جدی اندیشه اسلامی را رد می‌کند تا آن اندازه که به اندیشه‌های اوباما هم رحم نمی‌کند و در روزنامه‌ها و رسانه‌های خود او را "فاجعه‌ای برای اسرائیل می‌نامد". البته نمی‌توانیم منکر شویم که باراک اوباما رفتاری تند و بی‌سابقه در برابر اسرائیل اتخاذ کرده است که به هیچ وجه قابل مقایسه با مواضع جان مک‌کین رقیب جمهوری‌خواه او که قصد داشت همان شیوه جورج بوش را در صورت پیروزی ادامه دهد، نیست.

با توجه به مصالح استراتژیک ایالات متحده امریکا در برابر ایران، پاکستان و افغانستان که منتظر است هر چه زودتر 2011 فرا برسد تا نیروهای خود را از عراق و افغانستان خارج کند، این پرسش به وجود می‌آید که آیا اسرائیل می‌تواند شستمین سال تاسیس خود را جشن بگیرد بدون این که امتیازی به فلسطینی‌ها یا ملت عرب بدهد؟
پاسخ به این دو پرسش برای کسانی که بر شعله‌های آتش جنگ می‌دمند، مشخص است اما بسیاری هم می‌گویند تا زمانی که بحران سیاسی ایران و غرب حل نشود، در مسئله فلسطین نیز پیشرفتی حاصل نخواهد شد.

نخست این که درگیری‌ هسته‌ای از نوع سیاسی و دیپلماتیک آن هنوز ادامه دارد و فکر بسیاری را در خاورمیانه به خود مشغول کرده است. در حالی که همگان به فکر خاورمیانه‌ای عاری از سلاح هسته‌ای هستند و غرب به خصوص امریکا نیز این موضوع را به تروریسم وصل کرده است، مذاکرات صلح خاورمیانه دست و پا می‌زند تا به هر طریق و هر شیوه ممکنی به نتیجه‌ای برسد. با این وجود تمام تلاش‌ها بر این متمرکز است که ایران از تکنولوژی هسته‌ای دور باشد مبادا روزی فکرش به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای منحرف شود در حالی که اسرائیل از مدت‌ها پیش به سلاح هسته‌ای دست یافته است و از حداقل بیست سال پیش بمب هسته‌ای خود را هم ساخته است. هر روز شاهد قراردادهای امنیتی محتلف از پراگ (سپر دفاع موشکی) تا واشنگتن (با اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران) هستیم در حالی که هیچ توجهی به کلاهک‌های هسته‌ای اسرائیل نمی‌شود و این همه در حالی است که امریکایی‌ها می‌خواهند مذاکرات صلح خاورمیانه را به هر نحوی که شده به پیش ببرند.
منطقه در بهار محکوم شده هسته‌ای زندگی می‌کند در حالی که رعب و وحشت موازنه‌های امنیتی منطقه را کاملا به هم ریخته و به جای رسیدن به آرامش، خاورمیانه به سمت گسترش تسلیحات و رسیدن به موشک‌های دور برد متمایل شده است.

دوم اختلافات استراتژیکی اوباما با اسرائیل در خاورمیانه است. در حالی اوباما تلاش دارد از طریق جورج میچل به صلح در خاورمیانه برسد که میچل بر این اعتقاد است تا زمانی که اسرائیل لجبازی می‌کند رسیدن به صلح در خاورمیانه محال است. بی‌اعتنایی و موضع‌گیری سرسختانه اسرائیل در قبال گزارش گلدستون در سال 2008 بر سر جنگ اسرائیل در غزه و استمرار محاصره این منطقه که خشم اروپایی‌ها را به دنبال داشت و چهره اسرائیل را نیز در جامعه بین‌المللی مخدوش کرد و در عین حال پافشاری اسرائیل بر ساخت شهرک‌های یهودی‌نشین به خصوص در قدس شرقی و راندن فلسطینیان از خانه و کاشانه‌شان در این منطقه که به رغم مواضع گروه چهارجانبه صلح صورت می‌گیرد، نشان می ‌دهد که علاوه بر نبود توازن امنیتی در منطقه هنوز عقب‌نشینی‌ای از سوی اسرائیل برای رسیدن به صلحی قابل قبول را نیز شاهد نیستیم.

سوم تنش در روابط اسرائیل و امریکا است. جو بایدن، معاون رئیس جمهوری ایالات متحده در حالی که میهمان تلاویو بود مورد اهانت میزبان قرار گرفت. هم‌زمان سفر شکست خورده نتانیاهو به امریکا که با سرزنش شدید شیمون پرز رئیس جمهوری اسرائیل مواجه شد به گونه‌ای که تهدید کرد به ائتلاف دولت حاکم که از ائتلاف احزاب لیکود و کارگر شکل گرفته پایان خواهد داد و در عین حال جریان تهیه پاسپورت‌های تقلبی اروپایی برای افرادی که ترور محمود المبحوح یکی از مسئولان حماس در دبی را انجام دادند نشان می‌دهد که تنش در روابط اسرائیل با غرب به عنوان یکی از ارکان مهم صلح خاورمیانه به اندازه‌ای است که فعلا نمی‌توان به فکر پیشبرد پروسه صلح افتاد.

با تمام این احوال باز هم نمی‌توان گفت که اوباما به فکر جدایی از اسرائیل است. چرا که موافقت اسرائیل شرط ادامه حیات سیاسی اوباما در کاخ سفید است.
سئوالی که در این جا مطرح می‌شود این است که با تمام این احوال آینده خاورمیانه به کجا ختم خواهد شد؟ تاریخ فلسطین نشان داده است که فلسطینی‌ها بیش از آن که متعصبینی اسلامی باشند پان‌عربیست ‌هستند. به خصوص این که اگر نظری به تاریخ اسلام بیندازیم می‌بینیم که مسلمانان همواره بر مبارزه با اسرائیل تاکید داشته‌اند. با این وجود شاهدیم که در نشست‌های متعدد اتحادیه عرب از جمله آخرین نشست آنها در شهر سرت با وجود این که فلسطین مسئله اساسی کشورهای عربی است هیچ راهکاری برای حل مشکلات آن ارائه نمی‌شود. در حالی که ایران و ترکیه تبدیل به بازیگران اصلی تحولات خاورمیانه در برابر چین، روسیه، امریکا و دیگر کشورهای مهم جهان شده‌اند کشورهای عربی هنوز نقش موثری در بحث فلسطین ندارند انگار که این موضوع اصلا به آنها ربطی ندارد.

*مدیر مسئول سابق مجله المستقبل، روزنامه‌نگار، مشاور ارشد سیاسی سابق سلیم الحص نخست وزیر سابق لبنان، استاد دانشگاه و عضو هیئت امنای منبر الوحدة الوطنیه

کد خبر 71370

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین