یک گفتگوی خاص چیزی نبود که بشود به همین راحتیها از آن گذشت، باید حسابی خودم را آماده دیدن یک مصاحبه چالشی وسراسرهیجان میکردم؛ آنهم بعد از وقوع اینهمه چالش و بزن و بزنهای خیابانی و ایضا بلاهای آسمانی.
این داستان زمانی دراماتیکترمیشد که میفهمیدی یک طرف مصاحبه کسی بود که قبلا سحر قریشی را با نشان دادن چند عکس، فیتیله پیچ کرده بود و حال باید میدیدیم که به عنوان سخنگوی مطالبات مردم چه فنی را بر روی منتخب مردم اجرا خواهد کرد. درهمین راستا نیم کیلو تخمه آفتاب گردان خریدم وساعت 5/9 شب با لذت هر چه تمام تر پای تلویزیونی نشستم که معمولا دیدن برنامههایش اصلا برایم لذت بخش نبوده و نیست.بالاخره مصاحبه شروع شد وهمان اول،رشیدپور با یک لباس غیررسمی آماده جنگ و جدال، سنگ هایش را واکند و تاکید کرد که مصاحبهاش بسیار خاص خواهد بود. با شنیدن این جمله آب دهانم را قورت دادم و آرزو کردم که رئیس جمهور مظلوم و محبوبم هم بتواند آب دهانش را در این چالش قورت بدهد و از این مصاحبه خاص آبرومندانه جان سالم بدر ببرد.
مصاحبه شروع شد...
چرا وزیر کار در حادثه سانچی دخالت کرد؟ جواب: چون دولت نهم و دهم بدهی داشت و...!! ای بابا این که شد چالش برای دولت قبلی! لابد در سوالات بعدی شاهد یک بزن بزن مصاحبهای خواهیم بود. پس با هیجان بیشتری بقیه ماجرا را دنبال کردم؛ اما هر بار سوالات عجیب وغریبتر می شدند. راستی چرا محافظ داشتن یک رئیس جمهور باید چالش برانگیز باشد و یا جای سوال داشته باشد؟! جسارت های رشیدپور در حد روشن کردن کبریت در پمپ بنزین هم نبود اما نمی دانم خودش چرا اینقدر تاکید داشت که او را در حد یک مجری انتحاری جسور فرض کنیم. بزرگترین جسارت رشیدپور زمانی بود که آسیب دیدگان صندوقهای قرض الحسنه را 20تا 30 میلیون عنوان کرد و وقتی هم که رئیس جمهور آنرا به 2تا 3 میلیون تصحیح کرد ما احساس کردیم چقدر این عدد کم است! البته من اصلا قصدم این نیست که زحمات آقای رشیدپور را در اجرای یک نمایش تلویزیونی کتمان کنم اما خواهشم این است که لطفا ایشان یک مصاحبه غیرخاص هم برگزار کنند تا ببینیم چگونه میشود مصاحبهای از این پاستوریزه ترهم برگزار کرد.(مثلا عکس مونیکار را به رئیس جمهور نشان بدهد و بپرسد این چه ارتباطی با یکی از رئیس جمهورهای آمریکایی داشت و...) به هر تقدیر آروزی من یکی که برآورده شد و رئیس جمهور عزیز با سربلندی هر چه تمام تر و با لبخندی هرچه با معنا تر از این مصاحبه جان سالم بدر برد.اما هنوز جواب خیلی از سوالات در ذهنمان مانده که شاید با تغییر معنی جسارت و تغییر ادبیات مصاحبههای خاص و همچنین با کمی داغ کردن صندلی ها ، بشود به آنها رسید. البته ایشان فرمودند که کار من مناظره نیست اگر اینطور باشد که باید گفت: کار شما مصاحبه هم نیست و بیشتر خلبانی است!
آقای رشیدپوردر این دوره زمانه که هر کسی ما رو گیر آورده و تو هم ما رو گیربیاور و .... کل یوم؛ دمت گرم.
مناظره معمولی یک خلبان یا مصاحبه خاص یک مجری!
کد خبر 748740
نظر شما