فرشاد مهدیپور/سیدمحسن فرجادی
مصطفی پورمحمدی یکی از جوانترین اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران است و با آن که اکنون ریاست مهمترین سازمان نظارتی کشور را بر عهده دارد، اما گفت وگو با او، از منظر یک فعال سیاسی خواندنی و پرکشش است. چه این که او زمستان گذشته در اظهارنظرهایی متعدد از بررسی شرایط برای ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری خبر داده بود.
وزیر کشور اسبق که اردیبهشت سال گذشته و پس از چند هفته شایعه پراکنی از سمت خود برکنار شد و رفتناش انتقاداتی وسیع را از دولت به وجود آورد، هر چند میکوشد به آرامی از کنار عملکرد دولتیها بگذرد، اما سخناناش بیکنایه نیست.
نقطه شروع مصاحبه ما، علت نیامدن پورمحمدی به صحنه بود و پایان آن، پیشبینی او درباره احتمال دو مرحلهای شدن انتخابات.
دیروز ظهر ساعتی به پایان ثبت نام نامزدها در انتخابات مانده، این گفت و گوی طولانی به اتمام رسید، با تأکید او بر ابهام فضای سیاسی و تردیدهای فراوان برای تعیین نامزد اصلح.
آقای پورمحمدی چرا وارد صحنه انتخابات نشدید؟
وارد شدن به عرصه، دلیل میخواهد چون انجام وظیفه جدید، مسئولیتی فراتر از مسئولیت فعلی است و انسان باید دلیل کافی برای حضور داشته باشد تا اعلام حضور کند و من دلایل کافی برای حضور خودم ندیدم.
قبلاً دلایل زیادی داشتید، چه تغییری رخ داد که نظرتان تغییر کرد؟
آن دلایل همچنان وجود دارد و اهمیت خود را از دست نداده ولی آن دلایل را کافی نمیبینم؛ آنها دلایل لازم است، اما کافی نیستند، نمیخواستم مثل روال متعارف و جاری وارد صحنه شوم بلکه معتقدم این صحنه عرصهای برای بارور کردن زمینههای کشور و فعال کردن پتانسیلهاست.
روال متعارفی که میگویید یعنی چه؟
و مدل متعارف مد نظر شما چه ویژگیای دارد؟
آیا برای جمعبندی به سراغ دوستان اصولگرا نیز رفتید و با آنها هم رایزنی کردید؟
به این مدل اجرایی دست پیدا کردید؟!
طبعاً به این مدل نرسیدیم. الان انجام مطلوب خودم را زمین مانده میدانم. زمانی که دلایل لازم را محقق ندیدم، وجهی برای حضور خودم ندیدم؛ برای آن دلیل راجح به قالبی که میخواهم چه تحولی میخواهم ایجاد کنم پیدا نکردم و در آرایش سیاسی کشور چیزی ندیدم.
و پس از این توافقی روی هیچ نامزدی حاصل نشد.
اصولگرایان هنوز هم بلاتکلیفند و اینگونه رفتار میکنند؟
کاملاً اینچنین است.
در مقطعی از سال گذشته بسیاری آمدن شما را حتمی میدانستند ولی نیامدنی شدید. . .
از همان اول هم با تردیدهای جدی همراه بودم و از اواسط اسفند این فضا را فضای سردی دیدم و البته به تحرکات خود ادامه میدادم و در سال جدید هم به جز سؤالهایی که خبرنگاران میپرسیدند و پاسخ میدادم، موضعی نداشتم و همان رویه را ادامه دادم.
در اسفند کمتر موضع گرفتید. . .
بله! و عمده اظهاراتم در پاسخ به سؤال خبرنگاران بود و در این دوره هر زمانی که خبرنگاری سؤال میکرد، جواب مشابهی دریافت میکرد.
و البته در مصاحبهای گفتید که اصولگرایان باید به یک تصمیم صحیح و بااجماع روی احمدینژاد برسند!
اشارهای برای دلایلی که میتوانست شما را مجاب به آمدن کند نکردید. پنج دلیل کافی که میتوانست شما را برای آمدن متقاعد کند چیست؟
حرکت سامان یافته و شفاف سیاسی در حوزه مجموعههایی مثل اصولگرایان یا طرف مقابل باید اتفاق بیفتد که این را دلیل اساسی میدانم. حرکت هماهنگ و منسجم این مجموعهها باید حرکتی شفاف باشد ولی حرکتها متعارض و پراکنده است و هم افزا نیست. هدفهای روشن و تحولآفرین؛ باید هدفهای روشن حقوقی و برنامهها تعیین شود که نقطه اساسی است. تصمیم و ابزار لازم برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی.
که در مورد رسانهها و تأثیرگذاری بر افکار عمومی ضعف داشتید؟
ضعف نیست، سیاستها و دیدگاههایی دائر بر محدودسازی و عدم اجازه بروز و ظهور نگاهها و ظرفیتها وجود دارد که از سوی خودی و دوست است، وقتی مجموعه ابزار تبلیغاتی در اختیار گروههای محدودی است و با قدرتهای فائق حمایت میشود امکان بروز به حرکات دیگر داده نمیشود؛ هرچند من قدرت مانور چهره به چهره زیادی داشتم ولی ابزار و رسانهای نه!
یعنی میگویید صدا و سیما در مورد کاندیداتوری شما چیزی منتشر نکرد؟
تنها صدا و سیما نیست، رسانههای مکتوب و سایتها هم هستند. حتی از ابزاری برای بیان دیدگاههای حوزه کاری هم محروم بودم.
ولی در مقطعی که درباره دو شغله بودن علیآبادی و دیگر دو شغلههای ورزشی مطالبی گفتید، تا مدتها تیتر یک اغلب روزنامهها شده بودید.
به خاطر موضوع کاری بود و رسانهها انگیزه زیادی به خاطر سوژه داشتند و آنجا که به هدف من میرسیدند، هدفم را سیاسی نشان میدادند و ضدتبلیغ عنوان میکردند. هرکسی باید ابزار تبلیغاتی و عقبههای خود را فراهم کند تا شاهد بیپروایی در مصارف و بیانضباطی در ابزار و هرج و مرج در تحرکات پشت صحنه نباشیم.
آقای پورمحمدی! از آغاز شکلگیری شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در متن این جریان بودید که در مقاطع مختلف از جمله انتخابات مجلس و ریاستجمهوری قبل شاهد ریزشهایی در آنجا بودیم و همواره ریزش داشتهاست. چرا فکر میکنید این همگرایی باید به صورت مطلق وجود داشته باشد؟
حضور چقدر مفید فایده است و نتیجه آن سودمند است؟ فرض کنید برویم و پیروز شویم، اما مواجهه ما با صحنه نامتجانس سیاسی از نظر رفتار و عمل و مطالبات افزون اجتماعی گسیخته و مطالبات سامان نیافته خواهد بود؛ حتی دولت و مجلس از یک تفکر هم همراه نیستند، حتی برای انتخاب استاندار تابع فشارهای منطقهای هستید و همه اینها میتوانند مدیریت را سخت و ناکام کنند. البته یک عده به مناصب میرسند ولی بنا نیست که عمر را با کممحصولی از دست بدهیم.
همانقدر که پیش از این گفته شد شما میآیید نام جهرمی برای آمدن در انتخابات ریاست جمهوری نیز مطرح شد، نیامدن جهرمی چه دلیلی داشت؟
از خودشان سؤال کنید.
تحلیل شما چیست؟
آمدن شما و ایشان به دلیل مختلفی برمیگردد؟
هر جریان سیاسی به دنبال پیروزی خود است تا شعارهایش محقق و به نتیجه برسد و در این شرایط میگویند صحنه را جوری شلوغ نکنید که به نتیجه نرسیم. اگر شما حضور یابید، جبهه آسیب میبیند و آرا متفرق میشود!
این مسئله درباره افراد دیگری مثل قالیباف و. . .
بله در مورد قالیباف و روحانی هم مصداق دارد.
و در این میان از منتقدان مشهور دولت که در سال گذشته بیپروا سخن میگفتند هیچکدام مقابل احمدینژاد نیامدند. چرا؟
شما از یک فضای مبهم برای تصمیمگیری سخن میگویید دلایلی که این ابهام را به وجود آورده است، چیست؟
سبکسنگین میکنیم و در مقام مقایسه هستیم؛ به تعبیر ائمه (ع) در شرایطی هستیم که بیشترین عقلانیت را در انتخاب باید به کار ببریم. صحنه شفاف نیست که یک طرف سیاه و سفید باشد، فضا بههم و درهم تنیده است و انتخاب در این شرایط بسیار سخت است و به تعبیر روایات، عقل وافر و ناب و جا افتاده میخواهد که در این شرایط خوب انتخاب کند و برخی هم ترجیح میدهند در کنار این فضاهای مبهم با سکوت عبور کنند.
و تصمیم شما در این شرایط چیست ؟
زمینه برای جمعبندی در میان اصولگرایان فراهم است؟
الان انسجامی در جبهه اصولگرایان نداریم که براساس اصول و معیارهای واحدی به جمعبندی برسیم.
و در جلسه جامعه روحانیت مبارزه شما به احمدینژاد رأی ندادید؟
جامعه روحانیت به چه جمعبندی میرسد؟ برخی از اعضای جامعه تصور میکردند شما نامزد ریاستجمهوری هستید و به این دلیل موافق احمدینژاد نیستید؟ سرانجام رأی جامعه چه خواهد شد؟
برای مردم مهم است که این تشکل چه نظری دارد؟
با توجه به تأثیرات دو تشکل روحانی اصولگرایان در قم و تهران، پس احتمالا بیانیهای در اعلام حمایت از احمدینژاد صادر نخواهد شد؟
چرا باید از وضعیت فعلی فاصله بگیریم و تغییرات ایجاد شود؟
عرف این است که رئیسجمهور 8 سال حکومت کند.
پس چرا موافق تغییر دولت هستید؟
موافق 8 ساله شدن دولت نیستید؟
دو راه موجود مطلوب به نظر نمیرسد؟
حداکثر تصمیم منفعلاًنه است والا راه حل آن بیتصمیمی است.
آقای پورمحمدی، هیچکس به صراحت شما قائل به انفعال نیست!
بقیه هم از این وضعیت دفاع نمیکنند.
البته نظر شما را واقعبینانه میدانیم.
وقتی جامعه روحانیت تصمیم نمیگیرد، دارد این موضوع را اعلام میکند و اگر تصمیم بگیرد، تصمیم انفعالی است که یا قرعه میاندازد و یا استخاره میکند که برای رفع تردید و تکلیف است.
و چه شاخصهایی برای رأی دادن دارید؟
سال گذشته همین ایام بود که از وزارت کشور بیرون آمدید!
حدوداً 10 روز آینده؛ 24، 25 اعلام شد، 29 تودیع شدم.
فکر میکنید برای اینکه دولت برای 4 سال دیگر ادامه یابد، باید چه تغییراتی کند؟
برنامه، انضباط در عمل و مشورتپذیری.
البته رئیسجمهور روز ثبت نام گفت نیازی به حمایت هیچکس ندارد.
علیالظاهر نامزد مورد نظر شما احمدینژاد نیست؛ در این صورت میر حسین موسوی را انتخاب میکنید؟
اما برخی از اصولگرایان از موسوی حمایت میکنند.
آقای مهندس موسوی گرایش حاد سیاسی نداشته که به سمت بلوکبندی خاصی تعلق خیلی عمیقی داشته باشد، البته چپ و راست از دولت ایشان شروع شد ولی اینکه دارای تعلق فکری کامل به چپ باشد این موضوع را بروز نداده و سعی میکند خود را متعلق به جناح اصولگرا و اصلاحطلب بداند و بر این اساس در کابینهاش میتواند با این نگاه از این افراد استفاده کند. در شرایط پراکنده، متزلزل و درگیر، این مدل، مدل راجحی است.
در این وضعیت فکر میکنید وی برای مدیریت اجرایی موفق خواهد بود؟
من در اینکه وی با این مدل از نظر اجرایی موفق شود تردید دارم. اینها حرفهایی است درباره وضعیت مطلوب و زمانی که روی زمین و در شرایط واقعی حرف میزنیم، باید ببینیم در مقام مقایسه رجحان این فرد و تیم او چیست و نمیتوان به این مسائل فکری بسنده کنیم. نه احمدینژاد خود را در قالبهای اصولگرایی میداند و نه موسوی خود را به اصلاحطلبها مدیون میداند؛ باید با دیدن تیمها و رویکردها راجح پیدا شود.
پس با این حساب باید تا روزهای آخر صبر کرد؟
نه تا دقایق آخر. . .
گفته میشود تعدادی از اعضای جامعه روحانیت مبارز موافق موسوی هستند؛ آیا حمایتهایشان را علنی خواهند کرد؟
بله! هستند؛ نظرشان موسوی است اما تشکیلاتی و علنی هم نخواهند گفت.
پس آقای موسوی درست میگوید که طرفدارانی در میان اصولگرایان دارد؟
در جریان ملاقات برخی چهرههای اصولگرا با موسوی هستید؟
اگر شنیده باشم توضیح میدهم.
چون گفته شده که برخی از این افراد در دیدار با موسوی از او حمایت کردهاند و در عمل مسیری دیگری رفتهاند.
ملاقات با چهرهها و نامزدها جزو همان آشفتگیهای سیاسی است. هنوز اذهان جامعه به طور کامل شکل نگرفته و من به هیچوجه از این ملاقاتها تعبیر به نفاق نمیکنم، ولی بسیاری از افراد در مراجعه با این وضع مبهم دچار بلاتکلیفی شدهاند.
آیا خود شما با موسوی دیدار داشتهاید؟
دیداری با موسوی نداشتهام اما بعید نمیدانم و اگر سؤالی داشته باشند و دیدگاه من را بپرسند و مشورت بخواهند، ابایی ندارم و میروم.
جامعه روحانیت مبارز به عنوان تشکلی سیاسی...
البته جامعه حزب و تشکل سیاسی نیست بلکه دارای نقشی مؤثر در مسائل سیاسی و ناقد است.
بله و تا به حال هم تقاضای حزب شدن نداشته و ظاهراً شما جوانترین عضو آنها هستید.
جامعه روحانیت در این چند سال تقریباً از عملکرد دولت نارضایتیهایی را ابراز کرده، ارزیابی این تشکل از عملکرد دولت نهم چیست؟
دولت خود را متعلق به تفکر دینی و روحانیت میداند و سعی میکند همراهی خود را نشان دهد ،کمک و همصدایی میکند ولی سلایق خاص خود را دارد که منجر به تکروی میشود و به طور طبیعی جامعه روحانیت دارای نقاط اشتراک و افتراقی است و نمیتوان یکطرفه قضاوت کرد.
آقای پورمحمدی! در شرایط فعلی که اصولگرایان دچار تشتت شدهاند، اصلاحطلبان با رویه اجماعگونه و بدون تخریب یکدیگر پیش میروند.
اصلاحطلبان باید رفتار یک اقلیت را برای رسیدن به پیروزی نشان دهند؛ البته این رویه را خیلی ملاک قرار ندهید، این را دلیل نداشتن آشفتگی سیاسی در این جریان نمیدانم. بحثم اصولگرایی و اصلاحطلبی نیست؛ کلاً فضای سیاسی را آشفته میدانم. تعاریف قانونی نداریم، تداخل در حوزه فعالیت سیاسی و اجرایی و خطوط قرمز داریم. نظاممان نه حزبی است و نه غیرحزبی. نه تمرکزگراست و نه تکثرگرا، نه منطقهای و نه مرکزی است که این آشفتگی خاص عوامل سیاسی نیست و مثلاً در مورد شوراها برای مدیریتهای منطقهای بین دولت و مجلس دو گرایش متفاوت وجود دارد. از آنچه میگوییم تفسیر سیاسی، خاص و محدود نکنید! این بحثی کلان از نظر انسجام ساختاری و اجرایی است که البته همه اینها فقط نقاط ضعف نیست و فرصتهایی نیز هست.
و به عنوان آخرین سوال، پیشبینی شما از نتیجه انتخابات چیست؟
نظر شما