سفیر اسبق ایران در سازمان کنفرانس اسلامی می گوید: اخوان المسلمین که همواره در طول حیات خود سرکوب سیاسی دیکتاتورها را متحمل شده، در حال حاضر در تلاش برای کسب مشروعیت و سهم خواهی در دولت آینده است.

زهرا خدایی

با سقوط مبارک و زمزمه های تغییر قانون اساسی و سهم خواهی احزاب و جناح ها در دولت انتقالی،شاید بیش از همه این مسئله برای حزب اسلامگرای اخوان المسلمین که سالها در طول حیات سیاسی و فرهنگی با سرکوب مقامات روبرو بوده، جذابیت بیشتری داشته باشد.

حرکت عجولانه اخوان المسلمین در آغاز کردن مذاکره با عمر سلیمان سندی بر صحت همین ادعاست. اقدامی که تعابیر و تفاسیر زیادی را به دنبال داشت. برخی این اقدام اخوان را سوار شدن بر موج مردمی و در دست گرفتن رهبری اعتراضات عنوان کردند و برخی دیگر نیز این حرکت اسلامگرایان را مسبوق به سابقه و تلاش برای خروج از حاشیه و قرار گرفتن در متن تحولات دانستند.
محمد شریعتی دهاقانی ، سفیر اسبق ایران در سازمان کنفرانس اسلامی بر این اعتقاد است از آنجایی که طبق قانون اساسی فعلی مصر حرکت احزاب با گرایشات اسلامی ممنوع است،اخوان المسلمین که همواره طی دهه های اخیر با سرکوب مقامات مصر روبرو بوده ، تلاش کرد تا با این ابتکار خود مشروعیت خود را بدست آورد و هم اکنون که زمزمه های تغییر قانون اساسی و انتخابات آزاد مطرح است، این حزب در راستای سهم خواهی تلاش های زیادی می کند.

نوشتار ذیل گفتگوی خبر با سفیر اسبق ایران در سازمان کنفرانس اسلامی درباره ریشه های شکل گیری اخوان المسلمین و همچنین جایگاه این حزب در دولت آینده است.

ریشه های پیدایش اخوان المسلمین از کجا شکل گرفت؟
اخوان المسلمین ، نگاه عکس العملی ارتباط مصر با دنیای غرب بود به این معنا که در قرن 18 و 19 که این کشور ارتباط قوی و گسترده‌ای با جهان غرب پیدا کرد و به نوعی پایگاه استعمارگران بود، مسلمانان با انگیزه بازیابی هویت‌ و بازدارندگی از اشاعه اندیشه‌های غربی تلاش کردند عقاید خود را که برگرفته از قرآن و شریعت بود براساس نظریه‌ها و تحولات روز ارائه دهند.به مرور زمان و با توجه به ضرورت امر، اخوان تلاش کرد که عقاید خود را از قالب فرهنگی به سیاسی تبدیل کند. بر همین اساس شعارها و تحرکات سیاسی خود را در قالب مبارزه با استعمار آغاز و همین فعالیتهای سیاسی با ورود سید جمال الدین اسدآبادی به مصر و تربیت شاگردانی با استعداد همچون محمد عبدو گسترش یافت.

اما در میان اعضای اخوان المسلمین نظریات و گرایشات مختلفی شروع به رشد کرد. برخی طرفدار حرکتهای افراطی و برخی نیز طرفدار حرکتهای معتدل بودند.اما زمانی که رهبری جنبش به حسن البناء رسید،این جنبش قالب‌های سیاسی و تئوریهای حکومتی خود را یافته بود و در واقع کارکردها و فعالیتهای سیاسی خود را تثبیت کرده بود. البناء تلاش کرد که مشی مسالمت آمیز و معتدلی را در پیش گیرد. اما وقتی به زندان افتاد، سید قطب رهبری این جریان را به دست گرفت و مشی اخوان یکمرتبه تغییر و حرکتهای افراطی و مسلحانه را در پیش گرفت. پس از آن اشکال و انشعابات متعددی از دل اخوان بیرون آمد و با توجه به مرکزیت و رهبری مصر در جهان عرب، افرادی در این فضا پرورش یافتند و عقاید خود را در کشورهای منطقه گسترش دادند.اما بعد از سیدقطب، اخوان سیاست خود را تغییر داد و تلاش کرد با متمرکز شدن بر فعالیتهای فرهنگی، برای ادامه حیات سیاسی خود مشی معتدل‌تری را در پیش گیرد.

چه شد که اخوان تقریبا در اکثر کشورهای عربی خاورمیانه نفوذ کرد؟
با توجه به حضور استعمارگران بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و تقسیم قلمرو گسترده ترکها میان دو قدرت انگلیس و فرانسه ،اخوان المسلمین از همان ابتدای تأسیس اهداف و آرمانهای خود را منطقه‌ای و جهانی اعلام کرد و شعبه‌های مختلفی از این جنبش در میان کشورهای مختلف عربی از جمله اردن، فلسطین، سوریه و ... هر کدام شکل خاص خود را گرفت.البته از یاد نبریم که نظریات و عقاید اخوان در هر یک از این کشورها با هم متفاوت دارد.

اما در مجموع گسترش اخوان عوامل مختلفی داشت از جمله فشار رژیم ها و حکومتهای استبدادی،فقر و عدم وجود آزادی و اوج گیری حرکتهای اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران حرکتهای مبارزاتی در منطقه بیشتر قالب ناسیونالیستی، چپ گرایانه و همچنین مبارزه با استعمار داشتند، اما پیروزی انقلاب اسلامی بسترساز اوج گیری فعالیتهای اسلامگرایان شد.

آیا تفکرات نجم الدین اربکان که سبب ایجاد حزب فضیلت و در نهایت عدالت و توسعه شد را نیز باید از انشعابات اخوان المسلمین دانست؟
حزب فضیلت نجم الدین اربکان به اخوان المسلمین نزدیکتر است تا حزب عدالت و توسعه. حزب اربکان دیدگاههای تندتر در مقایسه با حزب کنونی ترکیه دارد در حالیکه هم اکنون رهبران ترکیه دیدگاههای واقع بینانه تری نسبت به تحولات و فضای بین المللی دارند. این مسئله را نیز در نظر داشته باشید که عدالت و توسعه خود را حزبی اسلامی نمی داند بلکه حزبی می داند که مسلمانان نیز در آن حضور دارند مسلمانانی که حکومت لاییک ترکیه را پذیرفته اند.

اخوان المسلمین بعد از جمال عبدالناصر با برخوردهای ضد و نقیضی از سوی رهبران مواجه بوده است.
بله. همین طور است. مخالفت سرسختانه این حزب با گرایشاتی لاییسیته سبب شده تا همواره با مقاومت دولت برای به رسمیت شناخته شدن مواجه شود مثلا در زمان جمال عبدالناصر ، وی تمایلی به رشد و  پرورش این جریان نداشت و تنها به گسترش ناصریم می‌‌اندیشید.اخوان‌المسلمین در حیات سیاسی خود همواره با مخالفت و سرکوب از سوی حکومت روبرو بوده است.اما از زمان انور سادات سرکوب و تضعیف مبارزان جنبش اسلامی تشدید شد.

انور سادات که پس از مرگ ناصر رئیس‌جمهور مصر شد ابتدا تلاش کرد از اخوان المسلمین و گروههای اسلامگرا برای مقابله با جریان‌های چپ استفاده کند. سادات به اخوانی‌ها وعده داد مذهب را در قوانین مصر ساری و جاری کند. اخوان نیز در پی اعتماد سازی سادات تاکید کرد به استثنای فلسطین هر گونه اعمال خشن قابل پذیرش نیست اما این شعار اخوان چندان باب میل جوان‌های پر شور مصری نبود که خواستار سرنگونی حکومت سادات بودند. به همین دلیل جوانان تندرودر گروههایی مانند جماعت الاسلامیه گرد هم آمدند و تشکیلات مخفیانه مسلح را راه‌اندازی کردند. گروهی که سرانجام کار سادات را یکسره کرد و خالد اسلامبولی در سال 1981 در مراسم رژه ارتش انور السادات را ترور کرد. تروری که باعث شد تا حسنی مبارک جانشین وی سختگیری‌های خاص خود را علیه اخوان و سایر مخالفان سیاسی‌اش اعمال کند.

در مجموع در دهه 1980 با اوج‌گیری گرایشات اسلامی در کشورهای منطقه و تحولات داخلی و بین‌المللی، فضای سیاسی وسیعی برای رشد و گسترش این جریانات در اختیار جنبش قرار گرفت و سبب شد تا آنها در کانون توجهات قرار گیرند. همین امر سبب شد تا حکومت مصر نسبت به این مسئله احساس خطر کرده و فضای باز بیشتری را برای این جریان به وجود آورد.لذا حکومت به آن دسته از نیروهای اسلامگرایی که به روشهای مسالمت‌آمیز متوسل می‌شدند و از خشونت دوری می‌جستند ،اجازه داد آزادانه در فعالیت سیاسی حضور یابند.

اما در دهه 1990 به دلیل برخی از تحولات منطقه‌ای در حوزه شمال آفریقا اوضاع دوباره تغییر و حکومت شیوه محدود کردن اخوان‌المسلمین را در پیش گرفت. از سوی دیگر از سال 2001 یعنی دقیقا پس از حملات 11 سپتامبر این گروه با محدودیت‌های زیادی از سوی حکومت روبروست و حتی در مقاطع مختلفی با سرکوب شدید و دستگیری اعضای حزب روبرو بوده است.در مقابل اخوان برای جلوگیری از فضاسازی روانی علیه گروههای اسلامی حرکتهای آزادیخواهانه را از حرکتهای تروریستی جدا می‌داند و تروریسم را همواره به شدت محکوم می کند.این حزب مشی مسالمت آمیز و معتدلی را تا این مقطع در پیش گرفته بود. اما در ناآرامی های اخیر در مصر ، اخوان حرکتهای زیگزاگ گونه ای را از خود به نمایش گذاشت، از مذاکره با عمر سلیمان گرفته تا رد و تکذیب آن.

در حال حاضر مناسبات اخوان المسلمین با ارتش مصر به چه شکلی است؟
ارتش مصر از دیرباز تضاد عمیقی با اخوانی ها داشته است. به خصوص اینکه بسیاری از افسران آن از جمله عمر سلیمان علنا علیه اخوان مواضع تندی می گرفتند. اما چون ارتش به خصوص در جریان جنگ 1973 با اسراییل و به نمایش گذاشتن حرکتهای شجاعانه، پایگاهی ملی پیدا کرد، سعی کرد مواضع خود را در برابر اسلامگرایان تعدیل کند، چون اخوان در میان مردم نیز طرفداران خود را دارد.

اما برخی شنیده ها حاکی از آنست که برخی از ارتشی ها به اخوان گرایش دارند.
به طور طبیعی اگر ارتش را از ملت بدانیم، ملت گرایشهای مختلفی دارد من جمله اینکه بین 20 تا 25 درصد از مردم مصر گرایشات اخوانی دارند.به همان اندازه ای که اخوان در میان مردم جایگاه داشته باشد، به همان میزان نیز باید شاهد پررنگ تر شدن حضور اخوان در ارتش و یا سایر نهادهای دولتی و حکومتی باشیم.

در جریان ناآرامی ها اولین گروهی که پیشنهاد مذاکره به عمر سلیمان را داد، اخوان المسلمین بود. به عبارتی اخوان با سوار شدن بر این موج تلاش کرد ابتکار عمل را در دست بگیرد.آیا خواست واقعی اخوان المسلمین ، عمر سلیمان است؟
خیر، این طور نیست. مشکلی که اخوان از دیرباز با آن روبرو بوده، مشروعیت این جنبش بود.بر همین اساس برخی از اعضای اخوان با عجله دست به مذاکره با سلیمان زدند و بر این باور بودند که با این ابتکار مشکل مشروعیت آنها مرتفع خواهد شد.رژیم مصر از دیرباز اخوان المسلمین را به عنوان حزبی اسلامی به رسمیت نمی شناخته و نمی شناسد و در قانون اساسی این کشور نیز فعالیت احزابی که جهت گیری دینی دارند، ممنوع است. اخوان المسلمین با در نظر گرفتن این واقعیات دست به این اقدام عجولانه زد.بر همین اساس بعضی از اعضای اخوان(با در نظر گرفتن وجود تعارض و تناقض میان اعضای این جنبش) تصور کردند که این اقدام نتایج مثبتی را به دنبال خواهد داشت.

اخوان المسلمین پیشتر نیز اشتباهاتی از این دست را مرتکب شده بود. مثلا مشارکت در انتخابات مجلس ملی سال گذشته. با اینکه بسیاری از نیروهای ملی اعلام کرده بودند که امکان بروز تقلب در انتخابات وجود دارد و نباید در این انتخابات شرکت کرد،اما اخوان المسلمین در مرحله اول شرکت کرد و بعد که تقلب و فشارها را مشاهده کرد خود را کنار کشید.

مسئله نفوذ آمریکا در میان فرماندهان رده بالای ارتش مصر امری انکارناپذیر است که ناآرامی های اخیر حتی سبب افزایش این نفوذ نیز شد.از سویی در همین ارتش گرایشات ضداسراییلی وجود دارد، آیا این مسئله تعارض برانگیز نخواهد شد؟

گرایشات ضداسراییلی موجود در ارتش را نباید به دلیل وجود گرایشات اخوانی در ارتش دانست.گرایشات ضداسراییلی در مصر بسیار قوی است و ارتباط چندانی با اخوان ندارد. به رغم عادی سازی روابط با اسراییل از سوی دولت و حکومت، مردم، سازمانهای غیردولتی و برخی نهادها زیر بار این عادی سازی نمی روند.گرایشات ضد اسراییلی ارتش را نیز باید ریشه در انقلاب 1952 و جمال عبدالناصر و گرایشات ناسیونالیستی دانست. آمریکا در طول این مدت تلاش فراوانی کرد که استراتژی و گرایشات ضداسراییلی ارتش را عوض کند، اما ارتش هنوز بزرگترین خطر برای خود را اسراییل می داند و تلاشهای آمریکا تاکنون برای تعدیل مواضع فرماندهان به نتیجه نرسیده است.
شاید بتوان ضدیت با اسراییل را وجه مشترک میان ارتش و اخوان المسلمین دانست اما به این واقعیت نیز توجه داشته باشید که در زمان حیات جمال عبدالناصر و اوج حرکتهای ناسیونالیستی، اخوان المسلمین تقریبا در حاشیه بود.

آیا باید شاهد قوت گرفتن حرکتهای اسلامگرا در منطقه باشیم؟
قطعا همین طور است. همانطور که آقای هاشمی رفسنجانی در آخرین سخنرانی خود اعلام کردند عدم وجود دمکراسی در کشورهای عربی و موروثی شدن حکومت، سبب خواهد شد که این مسئله به مصر و تونس ختم نشود.

با توجه به اینکه مصر تعهداتی را در قبال اسراییل در معاهده کمپ دیوید داده بود ،با سقوط مبارک، تکلیف تعاملات میان دو کشور چه خواهد شد؟
این مسئله را باید در قالب پیچیدگی ها و وضعیت بعد از انقلابات مردمی به لحاظ  اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و قراردادهای منعقده کشور با همسایگان مورد بررسی قرار داد.
اما در مجموع آمریکا و اسراییل به خوبی می دانند که حتی اگر نظام مبارک و ارتش هم به شکل سابق به فعالیت خود ادامه دهد، امکان ندارد که مصر بتواند همچون گذشته به اسراییل امتیاز بدهد.بدون شک با تغییر مجالس مصر و روی کار آمدن احزاب معارض، همین نهادها اجازه نخواهند داد که مصر همچون مبارک با اسراییل برخورد کند.

انکار اخوان المسلمین در اسلامی بودن جریانات مردمی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
حرکت اخوان المسلمین هم تاکتیکی بود و هم استراتژیکی.به نفع اخوان نیست که در حال حاضر بر نقش خود در این جریانات تأکید کند و از طرفی نباید نقش اخوان در این مبارزات را اغراقی جلوه داد. انقلابات مصر بیشتر مردمی است و نباید اقدام اخوان را به معنای رهبری دانست.

سقوط مبارک و ابعاد تأثیرات آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
با سقوط مبارک تغییر قانون اساسی  و انحلال مجالس امری ضروری و اجتناب ناپذیر است، عقب نشینی مردم از این مواضع بسیار دور از ذهن است.تنها به این مسئله می توان اطمینان داشت که انقلاب مصر برگشت پذیر نیست و مردم به حرکتهای خود تا به ثمر رساندن آن ادامه خواهند داد.با توجه به مرکزیت و اهمیت مصر در جهان عرب هر تغییر و تحولی در این کشور کل معادلات منطقه ای را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

16346

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 129519

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 12 =