دستش را از فرمان جدا می​کند و محکم به صورتم می​کوبد، نمی​دانم کی ماشین را نگه می​دارد. خون از بینی​ام جاری می​شود. سرم را به صندلی عقب تکیه می​دهم و می​گذارم خون روی لباسم بچکد، احساس می​کنم، جنگی که به تاخیر افتاده بود، شروع شد...

به گزارش خبرآنلاین، رمان «بازی آخر بانو» نوشته بلقیس سلیمانی از سوی انتشارات ققنوس تجدید چاپ شد. این رمان اجتماعی که با استقبال خوانندگان مواجه شده؛ روایت زندگی یک دختر جوان است که با در مسیر یک ازدواج وارد دنیایی تازه می شود. این رمان برنده جایزه بهترین رمان بخش ویژه جایزه ادبی اصفهان نیز شده است.

 

در پشت جلد رمان می خوانیم: «دستش گرم بود، در را که بست بازى را شروع کردم، همان جا توى هال روى زمین نشستم و چادر سفید را تا روى ابروهایم‏کشیدم‏. «به خانه بخت خوش آمدى‏» چیزى نگفتم و به اطراف نگاه کردم، خانه بزرگى بود، ظاهراً سه اتاق خواب داشت‏. خانم دکتر محمدجانى هم استاد فلسفه است و هم اهل داستان‏. این زن مرموز که در کلاس‏هاى فلسفه‏اش جدیتى غریب‏دارد، در بعدازظهرهاى جلسه‏هاى داستان انسانى دیگر است: مهربان و صمیمى‏. و آیا همین نمى‏تواند دلیلى باشد براى‏گلبانو بودن او؟ زنى که خواسته و ناخواسته در دشوارترین وقایع تاریخ معاصرمان نقش‏آفرینانه حضور داشته و با این همه‏بازیگرى بوده است در دست مردانى بازیگردان؛ مردانى که هر یک بنابه هواى خود حضورش را نقش و نام بخشیده‏اند...»

 

بنابراین گزارش، «بازی آخر بانو»، قصه ساده سرگذشت «گل بانو» دختر ساده روستایی را باز می گوید. دختر نوجوانی که زندگی اش در بحبوحه جریان های اوایل انقلاب به طور ناخواسته ای در مسیری قرار می گیرد و او را وادار به بازیهای گوناگونی می کند و درنهایت او را از یک روستای عقب مانده به دل کلانشهر تهران و به دانشگاه پرتاب می کند.

 

در بخشی از فصل «گل» رمان نیز می خوانیم:

رادیو را خاموش کرد و پرسید: خوبی؟ گفتم: گرسنه ام. بلند می خندد. «هردوتاتون گرسنه هستین یا فقط مادر شکمو گرسنه شه؟»

- من برای مادرشدن زیادی جوونم.

- ولی من برای پدرشدن کاملا آماده ام.

- می دونی چه احساسی دارم؟

- خیلی مشتاقم بدونم.

- احساس می کنم روی بند راه می رم.

از آیننه ماشین نگاهم می کند. منتظر توضیح بیشتری است...

- وقتی زنی فقط برای به دنیاآوردن بچه انتخاب می شه...

فریاد می زند: خفه شو!

روزها منتظر چنین لحظه ای بودم.

- خفه نمی شم. خفه نمی شم، اگه می تونی که حتما می تونی بیا خفه ام کن، تو می تونی، آره می تونی.

دست هایم را به صندلی های جلو می گیرم، خودم را جلو می کشم و کنار گوشش فریاد می کشم: برای تو که کاری نداره، داره؟

دستش را از فرمان جدا می کند و محکم به صورتم می کوبد، نمی دانم کی ماشین را نگه می دارد. خون از بینی ام جاری می شود. سرم را به صندلی عقب تکیه می دهم و می گذارم خون روی لباسم بچکد، احساس می کنم، جنگی که به تاخیر افتاده بود، شروع شد...

 

چاپ ششم رمان «بازی آخر بانو» در 292 صفحه و قیمت 5هزار تومان توسط نشر ققنوس راهی بازار کتاب شده است.

 

 ساکنان پایتخت، برای تهیه این کتاب (در صورت موجود بودن در بازار نشر) کافیست با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند.


6060

کد خبر 206260

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۳:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
    1 0
    فکر کنم رمان خوبی باشه

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین