به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آنچه در سپهر سیاست منطقهای و جهانی امروز دیده میشود، یک دوگانگی آشکار است؛ قدرتهای جهانی از زبان صلح میگویند، اما با دستانی آلوده به خون کودکان غزه، تجهیزات مرگآفرین به رژیمی میفرستند که سالهاست به نام امنیت، انسانیت را زیر خاک دفن میکند. در این میدان پرتناقض، ایران تصمیم گرفته است نه بازیگر خام، اما معمار هوشمند آینده خود باشد.
بنابر روایت شبستان، نه آسمان صاف است، نه زمین امن. گرد و غبار جنگ، چهرهی منطقه را تیره کرده، و چشمها، خیره ماندهاند به سرنوشت ملتی که میخواهد در میان هیاهوی بمب و رسانه، حرف آخر را با عزت بزند. ایران، در میانه این تلاطم، مسیر خود را نه بر اساس فشار رسانهای و بازیهای دیپلماتیک، که بر مبنای تشخیص راهبردی و منافع ملی ترسیم کرده است. این کنش متکی بر حافظه تاریخی، پشتوانه مردمی و هوش استراتژیک است.
تجربه آموخته که وقتی پشت میز مذاکره، تنها سلاح یک طرف روی میز است و دیگری با دست خالی نشسته، نتیجه چیزی جز تحمیل نخواهد بود. اما امروز، توازن تغییر کرده؛ ایران با پشتوانهی توانمندیهای موشکی، قدرت علمی بومی و شبکهی گستردهی دیپلماسی فعال، خود را در موقعیتی میبیند که دیگر مجبور به انتخاب بین تسلیم و جنگ نیست. او در حال طراحی گزینهی سومی است: ایستادگی در صلح و صلحی از موضع قدرت.
میراث صفین و هشیاری مالکهای امروز
در میانهی این پیچ تاریخی، سید اسماعیل حسینی، نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی، با رجوعی هوشمندانه به تاریخ صدر اسلام، تصویر روشنی از موقعیت کنونی ایران ترسیم میکند: «مالک در چند قدمی خیمه معاویه است. مردم عزیز مطمئن باشند قطعاً صلح تحمیلی صفین تکرار نخواهد شد.»
مذاکره به هدف توقف جنگ، قبل از نابودی رژیم منحوس و یا قبل از مجازات ویرانگر و پشیمانکننده آن، خیانت است.
اشارهی حسینی به ماجرای تاریخی صفین، استعارهای دقیق از شرایط فعلی است؛ آنجا که دشمن با فریب و صحنهسازی، میخواهد میدان را به نفع خود تغییر دهد و مقاومت را به سازش بکشاند. اما اینبار، آنگونه که حسینی تأکید میکند، «هیچ برگهای از قرآن در نیزهها فرو نخواهد رفت» و تصمیم در دستان کسانیست که مسیر مقاومت را تا انتها باور دارند.
گفتوگو، وقتی معنا دارد که عدل و قانون، طرف مقابل را هم متعهد کند
در این میدان پیچیده، دیپلماسی قرار نیست عقبنشینی را زیباکاری کند. برعکس، حسینی تأکید دارد که: «حضور فعال و هماهنگ دیپلماسی برای انتقال پیام مقاومت و صلابت ملت ایران، ضروری و مکمل میدان است؛ اما مذاکره به هدف توقف جنگ، قبل از نابودی رژیم منحوس و یا قبل از مجازات ویرانگر و پشیمانکننده آن، خیانت است.»
پیامی که در پس این جملات نهفته است، این است که هر صلحی، اگر با هزینهی نادیده گرفتن خونهای ریختهشده و حذف اصل عدالت همراه باشد، چیزی جز بازتولید ظلم نخواهد بود.
شروط صریح برای فردای پس از جنگ
هرگونه مذاکره درباره برنامه هستهای ایران بعد از جنگ، فقط با پذیرش دو پیششرط باید دنبال شود: خلع سلاح هستهای اسرائیل و عضویت این رژیم در NPT
در شرایطی که گمانهزنیها درباره آینده مذاکرات هستهای ایران بار دیگر مطرح میشود، حسینی صراحتی بیسابقه به خرج داده و دو شرط اساسی را مطرح میکند: «هرگونه مذاکره درباره برنامه هستهای ایران بعد از جنگ، فقط با پذیرش دو پیششرط باید دنبال شود: خلع سلاح هستهای اسرائیل و عضویت این رژیم در NPT؛ در غیر این صورت، ایران باید از این پیمان خارج شود.»
این سخنان در واقع پاسخی است همزمان به دو جبهه: نخست آنهایی که میخواهند ایران را در مسیر خلعسلاح یکجانبه قرار دهند و دوم آنهایی که هنوز امید به مذاکره بدون هزینه و بدون ضمانت دارند.
صلح از موضع قدرت، نه ضعف
آنچه از سخنان حسینی برداشت میشود، یک حقیقت استراتژیک است: ایران به دنبال صلح است، اما صلحی پایدار و با عزت، نه صلحی تحمیلی و ناعادلانه. ملتی که خرمشهر را در غیاب فرماندهان فتح کرد، امروز نیز به میدان نگاه میکند آن هم نه با ترس، بلکه با تدبیر. صلح خواهد آمد، اما نه با قرآنهای نیزهخورده؛ با ایمان، ایستادگی و مطالبهی عدالت.
نظر شما