گروه اندیشه: متن زیر گزارش کوتاهی از سخنرانی دکتر مهدی جلیلی با عنوان «ما دیگری هستیم» در نشست «روایت و جنگ» انجمن جامعه شناسی ایران است که توسط دکتر سمیه توحیدلو (دبیر نشست) تهیه شده است. جلیلی در این نشست به تحلیل چالشهای روایتگری در ایران میپردازد و تاکید می کند که یک «کلان پروژه» از سوی تصمیمگیران امنیتی برای حذف و بیاعتبار کردن گروههای مرجع (روشنفکران، هنرمندان، ورزشکاران و رسانهها) اجرا شده که توانایی تولید روایت را داشتند. این سیاست باعث شده است که خلأ روایی بزرگی در جامعه به وجود بیاید و راویان بزرگ که توانایی پذیرش «دیگری» را داشتند، از بین بروند. در نتیجه، روایت رسمی شکست خورده و نتوانسته مردم را جذب کند، و چهرههای ملی نیز در برابر حوادث مختلف سکوت میکنند؛ سکوتی که نه انتخابی، بلکه نتیجهٔ چندین دهه سیاست «دیگریسازی» حاکمیت است. به باور جلیلی، این خلأ روایی زمینهای را فراهم کرده که دشمنان (مانند اسرائیل و اپوزیسیون خارج از کشور) از آن برای «انسانیتزدایی» و ترور اطلاعاتی و هویتی در جامعه استفاده کنند. این در شرایطی است که حتی در مواجهه با حوادث فاجعهبار، به دلیل این سیاست، یک جبههٔ مشترک بین چهرههای ملی برای محکوم کردن اقدامات تروریستی شکل نمیگیرد. او در پایان به ارائه راه حل هایی پرداخته که در زیر می خوانید:
****
دکتر مهدی جلیلی، روزنامهنگار و مستندساز، سخنرانی خود را با تمرکز بر چالشهای روایتگری در ایران و با عنوان «ما دیگری هستیم» ارائه داد. او در سخنرانی خود به نکاتی بس مهم به شرح زیر اشاره کرد:
• نبود امکان شکلگیری روایت: آیا ما اصلاً امکان شکلگیری روایت در کشور را داریم.
• کلان پروژه حذف گروههای مرجع: طی دو دهه اخیر، یک «کلان پروژه» توسط تصمیمگیران امنیتی کشور برای حذف و لکهدار کردن چهرهها، رسانهها و هر گروه قدرتمندی که توان ایجاد روایت داشته، اجرا شده است.
• خلأ راویان بزرگ: این پروژه منجر به از بین رفتن راویان بزرگ و پذیرای دیگری شده و جایگزینهایی که «دیگری ستیز» هستند، مانع شکلگیری یک روایت قدرتمند درباره ایران و مردم آن میشوند.
• سکوت ناشی از سیاست: سکوت روشنفکران، هنرمندان و ورزشکاران در حوادث اخیر (از جمله جنگ ۱۲ روزه) نه انتخابی از سوی آنها، بلکه نتیجه دهها سال برنامهریزی برای ساکت کردن و «دیگری» کردن آنها توسط حاکمیت است.
• شکست روایت رسمی: رسانه و روایت رسمی شکست خورده و نتوانسته است مردم را جذب کند یا نقش راوی را برای آنها ایفا نماید.
• استفاده دشمن از خلأ روایی: دشمن (اسرائیل) با همکاری گروههای اپوزیسیون خارج از کشور (سلطنتطلبان، مجاهدین خلق) از این خلأ برای پیشبرد گفتمان «انسانیتزدایی» و ترور اطلاعاتی و هویتی در جامعه ایران استفاده میکند.
• عدم شکلگیری جبهه مشترک: حتی در موارد واضحی مانند حمله به شهروندان بیگناه، چهرههای ملی به دلیل سیاستهای «دیگریسازی» حاکمیت، حاضر به هیچ کنش مشترکی، حتی روشن کردن یک شمع، نیستند زیرا آن را در راستای گفتمان حاکمیت میبینند.
چه باید کرد؟
◦ شکستن مارپیچ سکوت: نباید در برابر روایتهای غالب دشمن سکوت کرد؛ حتی خرده روایتهای افراد کوچک نیز میتوانند مؤثر باشند.
◦ پذیرش ضعف و تأثیرگذاری محدود: کنشگران اجتماعی باید ضعفهای خود را پذیرفته و در دایرههای محدود تأثیر بگذارند تا استیلای روایتهای دروغین شکسته شود.
◦ خلق روایتهای جدید: باید روایتهای جدیدی درباره «ایران» و لزوم حفظ «تنوع» موجود در آن خلق کرد.
◦ عقلانیت در تصمیمگیران: تصمیمگیران سیاسی باید مردم را آنگونه که هستند، با خواستهها و نیازهایشان بپذیرند، نه آنگونه که در ذهن خود ترسیم کردهاند. این کار سخت است اما نجات افراد از ترور اطلاعاتی و هویتی ضروری است.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما