به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین علی قاسمپور دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف واقفی، در ایبنا نوشت: سنتی متافیزیکی در فلسفه قرن نوزدهم وجود داشت که ادعا میکرد هر حقیقتی ضرورتاً به تمام حقایق دیگر مرتبط است. ایدئالیستها و هگلیهای بریتانیایی باور داشتند که جهان یک کل واحد جدانشدنی و درهمپیوسته است. بدین معنا، این فلاسفه، کلگرا بودند. کلگرایان مدعیاند که درهمپیوستگی این جهان به حدی فراگیر است که اگر کسی حقیقتاً بخشی از واقعیت را بفهمد، آنگاه تمام واقعیت را فهمیده است. به علت این درهمپیوستگی، هر "جمله" تنها در صورت تطابق با کل جهان صادق است.

در اوایل قرن بیستم واکنشی محکم علیه کلگرایی به پیشتازی برتراند راسل و لودویگ ویتگنشتاین رخ داد. استدلال این فیلسوفان این بود که کلگرایی با فهم متعارف و بهترین فعالیتهای علمی ما همخوانی نداشته و اینکه باید مجموعهای از امور واقعِ به لحاظ منطقی مستقل و بنیادی به نام اتمهای منطقی وجود داشته باشد. دو امر واقع الف و ب به لحاظ منطقی مستقلاند اگر و تنها اگر تمام چهار مورد ذیل ممکن باشد:
۱) الف و ب، هر دو وجود داشته باشند.
۲) نه الف و نه ب وجود نداشته باشند.
۳) الف وجود داشته باشد اما ب خیر.
۴) ب وجود داشته باشد اما الف خیر.
طبق دیدگاه اتمیستهای منطقی، اتمهای منطقی قسمتهای واقعی جهان هستند که هر گزاره در صورت مطابقت با آنها صادق است. برای نمونه، فرض کنید که سبز بودن چمن یک اتم منطقی است، گزاره "چمن سبز است" صادق است زیرا در تطابق با امر واقعِ سبز بودن چمن است. به علاوه، و برخلاف آنچه کلگرایان باور داشتند، از نظر اتمیستهای منطقی امر واقعِ سبز بودن چمن کاملاً مستقل و متمایز از آبی بودن آسمان بوده و لزومی ندارد که گزاره "آسمان آبی است" در تطابق با امر واقع سبز بودن چمن باشد تا صادق گردد.
اتمیستهای منطقی چون راسل و ویتگنشتاین همچون سایر فیلسوفان مانند جی. ای. مور، نظریه تطابقی صدق را توسعه دادند که اظهار می دارد امور واقع چیزهایی هستند که گزارهها را صادق میسازند. بدین جهت، این فیلسوفان این ایده را که نخستین بار توسط ارسطو در مقولهها (قاطیغوریاس) بیان شده بود، اساس کار خود قرار دادند: «اگر انسانی وجود داشته باشد، آنگاه این گزاره که طی آن میگوییم "آن انسان وجود دارد" صادق خواهد بود. با این حال، صادق بودن گزاره به هیچ روی، علت وجود آن شئ واقعی نیست؛ بالعکس، وجود شئ واقعی به نحوی علت صادق بودن گزاره است: اینکه شیء واقعی وجود داشته باشد یا خیر علت صدق یا کذب گزاره است».
چون امر واقع سبز بودن چمن آن چیزی است که گزارهی "چمن سبز است" را صادق میسازد، امر واقع سبز بودن چمن صادقساز (truthmaker) گزارهی "چمن سبز است" میباشد.
به بیان دقیقتر: x صادقساز گزاره p است، اگر و تنها اگر، ۱) ضرورتاً اگر x وجود داشته باشد، آنگاه p صادق باشد، و ۲) ضرورتاً اگر x وجود داشته باشد و p صادق باشد، آنگاه صادق بودن p حداقل به طور جزئی در اثر وجود x است. این تعریف کلاسیک صادقساز است.
Koons, R. C., & Pickavance, T. H. (۲۰۱۷). The atlas of reality: A comprehensive guide to metaphysics. Wiley-Blackwell.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما