عصر روز جمعه سوم آبان قاعدتا هیچ تناسبی با مقوله مصدق نداشت ولی شبکه 3 یک کارشناس و محقق و مستندساز تاریخی را آورده بود تا درباره مصدق سخن گفته شود. کارشناس جوانی که سعی داشت جانبدار جلوه نکند و از موضع محققانه سخن بگوید اما در لابلای سخن ایشان و مجری، عبارات و کلماتی ردوبدل میشد که نشان میداد با کدامین انگیزه این برنامه تهیه شده است و هدف از طرح دکتر محمد مصدق در این مقطع چیست؟
مجری و کارشناس این برنامه از سوابق مصدق خیلی صریح گذشتند و به مقطع ملی شدن نفت رسیدند تا در نهایت بتوانند به مصدق حمله کنند که چرا به امریکا اعتماد کرد و نتیجهاش هم شد کودتای 28 مرداد؛ آنهم به خاطر خطای سیاسی مصدق که مجلس را منحل کرد و زمینه کودتا را فراهم ساخت. گفته شد که مصدق به دو رییسجمهوری امریکا نامه صمیمانه نوشت و از امریکا به عنوان یک کشور مدافع آزادی و استقلال کشورها یاد شده بود. در حین ذکر نام روسای جمهور آن زمان امریکا، اشاره شد که از دو حزب سیاسی متفاوت بودند مثل اوباما و ترامپ الان!
حتی از مخالفان مصدق در آن زمان به عنوان «دلواپسان» یاد شد که نگران مصدق بودند اما حرفشان جدی گرفته نشد از جمله حرف مرحوم کاشانی در نامهاش به مصدق که او را از وقوع یک کودتا به وسیله زاهدی مطلع کرده بود اما مصدق خود را مستظهر به پشتیبانی ملت معرفی کرد بدون آنکه کاری برای بسیج مردم و به صحنه آوردن آنها انجام دهد.
نکته جالب این بود که تهیهکنندگان برنامه به عنوان آخرین سوال سعی کردند به این ابهام پاسخ دهند که چرا از مصدق توصیفی ارایه داده شد که با وضعیت امروز ما تناسب دارد و کارشناس محترم پاسخ داد که تاریخ برای بهرهبرداری امروز ماست و باید هشدار و اعلام خطر نقاط مهم تاریخ را در هر زمان شنید و بنابراین مدعی شدند که این تاریخ دیروز است که امروز دارد تکرار میشود در حالی که همه قرائن و شواهد نشان میدهد آن گونه تاریخنویسی دلخواه با هدف تطبیق برخی حوادث امروز است و در واقع تاریخسازی است و نه تاریخنویسی.اولین نکتهای که باید در نظر داشت این است که امریکای عصر مصدق با امریکای امروز متفاوت است.
در آن زمان هنوز امریکا به عنوان یک کشور استعمارگر و مداخلهجو و کودتاگر و اعزامکننده نیروی نظامی برای همه نقاط جهان مطرح نبود. در آن زمان انگلیس و فرانسه به عنوان کشورهای استعمارگر شناخته میشدند. البته تازه جنگ جهانی دوم به پایان رسیده بود ولی امریکا با وجود شرکت در جنگ جهانی دوم و استفاده از بمب اتم علیه ژاپن و شرکت در جنگ کره، برای مردم ایران و خیلی از ملتها، تصویر منفی نداشت. ما در ایران همیشه از انگلیس و روسیه مینالیدیم و آمدن امریکا در حوزه سیاسی ایران از سوی بسیاری از سیاستمداران با رویکردی متفاوت ارزیابی میشد. بنابراین طبیعی است که الان ما درباره امریکا کاملا بدبین بوده و کمترین اعتمادی به سیاستمداران این کشور نداشته باشیم اما در آن زمان هنوز امریکا به عنوان مخالفت انگلیس و شوروی و سیاستهای این دو کشور در قبال ایران تلقی میشد. از جنگ جهانی دوم تا زمانی که امریکا به عنوان «میراثخوار استعمار» معرفی شود، سالها طول میکشد و اقداماتی مانند کودتای 28مرداد در ایران، در ترسیم این هویت جدید قطعا موثر بوده است. نکته دوم این است که اعتماد به امریکا یعنی چه؟
مذاکره یک ضرورت دیپلماسی است ولی در این فرآیند اصلا چیزی به عنوان اعتماد مطرح نیست. نه مصدق به امریکا اعتماد داشت و نه سیاستمداران امروز ما و اساسا در مناسبات خارجی چیزی به عنوان اعتماد معنا ندارد. هر کشوری دنبال تامین منافع ملی خویش است و مصدق هم از تعارض منافع و سیاستهای امریکا و انگلیس استفاده میکرد تا نفت را ملی کند. امریکا در آن مقطع دارای سیاستی بود که به ملی شدن نفت کمک میکرد. در آن نامه مشهور منسوب به آیتالله کاشانی خطاب به مصدق آمده است که امریکا از ایران در ملی شدن نفت حمایت کرده است: «... به هندرسن هم گوشزد کردم که امریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و ...».
در توصیف این آقایان از تاریخ مصدق همان میزان دستکاری میشود که اکنون در مواضع آنان علیه برجام و مذاکرات هستهای شاهدیم.نکته سوم به نقش جریان موصوف به دلواپس مربوط است. آقایان مدعیاند مصدق به هشدار منتقدان توجه نکرد و کار به کودتا کشید. سوال این است که در آن کودتای امریکایی - انگلیسی، این منتقدان و دلواپسان کجا ایستاده بودند؟ این پرسش را متاسفانه عمدا جواب نمیدهند چون میدانند که غالب این آقایان در آن ماجرا در کنار کودتاچیان بودند و برای بازگرداندن شاه تلاش کردند و بعد از کودتا هم معتقد بودند که کودتا کار آنان بود نه زاهدی. بسیاری از آنان اساسا برکناری مصدق را «قیام ملی» معرفی میکردند و به کودتا بودن آن اعتقاد نداشتند. الان هم دلواپسان متاسفانه در قبال دولت و مذاکرهکنندگان هستهای، از همان مواضعی دفاع میکنند که امریکا و اسراییل و عربستان مطرح میکردند یعنی باز تاریخ تکرار شد بدون آنکه آقایان به روی خودشان بیاورند.
* روزنامه نگار و فعال سیاسی
* منتشر شده در روزنامه اعتماد 4 ابان 98
نظر شما