ابراهیم حاتمی کیا، در شب تولدش در یکی برنامه زنده تلویزیونی «حرف​های ناگفته» صریحی را مطرح کرد.

به گزارش خبرآنلاین، ابراهیم حاتمی​کیا یکشنبه شب با حضور در برنامه تلویزیونی پارک ملت مروری گذرا بر تاریخ سینمای جنگ و فضایی داشت که آثارش را در آن خلق کرده​است.

درادامه بخش​هایی از سخنان ابراهیم حاتمی​کیا را می​آید:

  •  نام فامیل من حاتمی​کیا نبود و چون در مدرسه بچه​ها فامیل من را که نمدی بود، نمکی صدا می کردند پدرم فامیل​مان را عوض کرد.
  •  فکر می کردم افق کارم فیلمبرداری است ولی این​گونه نبود و به سوی نوشتن آمدم.
  •  اولین بار بنا نبود که سلاح دستم باشد.
  •  وقتی رفتم اسلحه دستم بود؛ دیدم طبعم با اسلحه سازگار نیست؛ مثل بچه​های جهاد. نگاهم نقد منفی نبود و ماشه​ام جور دیگری بود.
  •  غریبی ما این بود که می​خواستم به خانواده​ام تفهیم کنم کاری که می کنم[فیلمسازی] مقدس و ارزشی است و آنها نمی​پذیرفتند. اگر می​جنگیدم می​پذیرفتند مخصوصا وقتی به سینمای داستانی کشیده شدم.
  •  اگر جنگ نبود فکر نمی​کردم به سینما می​آمدم. سینما برای من جوری رسالت و وظیفه بود و زحمتی که باید بکشم و من باری را سبک کنم و این دلایل هنوز ادامه دارد. من هنر را برای هنر نمی​دانم.
  •  دوست دارم وارد حوزه​هایی شوم که تجربه نشده.
  •  یک بار آقای قرائتی گفت بیا درباره نماز فیلم بساز گفتم حاج آقا ما در حوزه جهادیم!
  • چیزی به اسم سفارش از بیرون را نمی​فهمم. عین عسل باید شهد در وجودم بنشیند. بخشی از هنر تجلی نفس است فقط باید گفت که خدا کند عاقبت بخیر شویم!
  •  سینما خیلی منیت دارد و مرز باتلاقش خیلی سریع است و آدم را سریع می​بلعد ولی آن​هایی که از این باتلاق رد می​شوند تاثیر گذارند.
  • آنقدر کارهایم پخش می​شود که شرمنده می​شوم. هر سال فیلم​های ما دارد پخش می​شود. از بس کم هستیم. دهه محرم، هفته جنگ و... همه ما را می​خواهند و دیده می​شویم و گل سر سبدیم. همین که مستقل می​شویم قابل هضم نیست. باید در 365 روز هضم شود.
  •  در این ایران چیزی به اسم پاتوق ندارم. رفیق​های من بیشتر همکارانم هستند. وقتی که در سپاه بودم سمعی بصری سپاه تهران بودیم.
  •  همیشه این حس را که ممکن است فیلمم پخش نشود، وجود داشته است.
  •  هیمشه این بحث هست، این که عزیز این سیستم هستم،  می​گفتند به آلمان رفته، بودجه ارزی و.. در صورتی که در خانه​ای که کاروان​سرا بود کار و زندگی می​کردیم. لحظه برگشتن در هواپیما داشتیم سکانس​های پایانی را می​گرفتیم.
  •  در خاکستر سبز فیلم نامه ای زیر بغل زدم و به کشوری رفتم که هیچ شناختی به آن نداشتم. الان از اینجا تا کرج باید برنامه داشه باشم. نمی​دانم آن موقع چه انرژی و باوری بود!!
  •  آن موقع به اگر اگرها فکر نمی کردیم.
  •  اگر آن دنیا بخواهم سرم را بلند کنم فیلم «دعوت» یکی از فیلم​هایی است که به بهانه آن سرم را بالا می​گیرم.
  •  راست می​گویند که برو فیلم​های جنگی​ات را بساز ولی معلوم نیست که ما درست می​گوییم یا مردم درست می​گویند. عزیزانی به شکل تشویقی و تهدیدی می​گویند.
  •  دیگر فیلمی که فضای بچه​های جنگ را تعریف کند نداریم. نمی​دانم از کی این انحراف و کج شدن آغاز شد. یک چیزی را مردم می خواهند و یک چیزی را جبهه رفته​ها و یک چیزی را مسئولان می​خواهند.
  •  من آن موقع می​رفتم پیش فرمانده لشکری که من را می​شناخت. الان باید در لابیرنتی بروم که هر لحظه بخواهند من را زمین می​زنند و به حقارت می​اندازند.
  •  آزمایش​های ما باید جواب بدهد. تست زدن پول و وسیله می​خواهد.
  •  مثال می​زنند و می​گویند برو سرباز رایان بساز. تو این را می​گی که من را تحقیر کنی!؟ یک چیزی بگو که بگنجد!
  •  وقتی موج مرده ساختم یک عده​ای عصبانی شدند. اگر عصبانی شوند بد نیست ولی این​ که مانع شوند بد است.
  •  برای هر دانه فیلمم جنگیدم تا یک فیلم بسازم.
  •  آن چیزی که در ذهن مسئولی که به من تفنگ می​دهد و آن چیزی که در ذهن من است خیلی متفاوت است.
  • در حوزه تبلیغات من می​فهمم که چکار باید کرد.
  •  سینمای جنگ فیلم کم دارد. از این گلستان جنگ نگفتیم به والله.
  •  از همان روزی که مدیریت شد به اینجا رسیده​ایم. چرا در حوزه جنگ اینقدر به جایی می​رسیم که سریال «نابرده رنج» ساخته می​شود.
  • عقب نشینی رخ داده. ما گوشه​ای نشسته​ایم و عقب نشینی مثل عقب نشینی فاو رخ داده است.
  •  سینمای فرتوت قدیمی کهنه است. نسبت مردم با سینمای جنگ و رابطه​شان با فیلم​های جنگی چگونه است؟ فیلم​هایی که درباره متن جنگ است. چند تایی مرحوم ملاقلی پور ساخته و چند تایی درویش و یکی را کمال ساخته. در دهه اخیر چه کسی را بگویم؟!!
  •  افرادی که الان هستند بیایند بگویند که چه کرده​اند. اگر نتیجه اش فیلم​های تلویزیونی درباره جنگ است که خیلی عقب نشینی است.
  •  مردم کاملا با سینما قهر کرده​اند.
  •  به خداوندی خدا! از این جنگ خیلی حرف می​شود بیرون کشید. بیست سال است که دارم می​گویم ولی گوش شنوایی نیست.
  •   کجا از فرهنگ​هایی که رفتند حرف زدیم. کجا از متوسلیان حرف زدیم؟
  •  جشنواره​ها سینمای ما را از رمق انداخت. خداوند انشاالله محبت موکت قرمز را از دل ما بیرون کند.
  •  مدیریت​ها هم برخی اوقات کاری می​کنند که انرژی فیلمسازان جوان به سمتی که آن​ها می​خواهند رفته است.
  •  یکی از ضربه​های سینمای محتضر ما این است که برخی سینماگران حرف تازه​ای ندارند و می​خواهند به هر نحوی مردم به سینما بیاورند.
  •  ما نه این طرف [داخل] جایی داریم و نه آن طرف[در جشنواره های خارجی].
  •  الان در سینما جنگیدن برای بقا داشتن خیلی سخت است. بقا خیلی سخت شده است.
  •  الان وقتی در دانشگاه​ها خاطره​ای از جنگ می​گویم، می​بینم که چطور دانشجوها سحر می​شوند.
  •  سه سال برای «گزارش یک جشن» چیزی نگرفته​ام. روزنامه​ای فاش کرده بود که از فارابی پول گرفتم. من که از خودم پول نداشتم.
  •  به حضرت عباس در برابر خانواده های شهدا حرفی برای گفتن ندارم. چند دقت پیش عزیزی آمد و حرفی مطرح کرد. از بچه​هایی که بزرگ و رشید شده​اند ولی نمی توانم.
  •  انشالله هیاتی شکل بگیرد که بتوانیم حرف هایی بزنیم. نیاز به آزادی عمل داریم.
  •  من از روزی می​ترسم که سرم را نتوانم در برابر خانوده​های شهدا بلند کنم.
  •  این ها رفتند.......[قطع سخنان حاتمی کیا و ادامه جملات با بغض] تنها دغدغه​ام این است که نتوانم سر بلند کنم. نجابت می کنند و فکر می​کنند که همه چیز دست ماست. خانواده شهید یعنی کاکل نظام. الان سهمیه جزو متلک​های این جامعه است. به قول یکی از این​ها همه​اش مال تو فقط بابام را به من بده!
  •  اگر بگویند حرف روز را بگو دوست دارم از این ها حرف بزنم.
  •  وقتی می​خواستم آژانس را بسازم دوستانم می​گفتند نساز. یک عزیزی گفت فیلمنامه را بسوزان.
  •  چاه فریادهایم همسرم است.

5757

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 175215

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 15
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • رضا IR ۰۶:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    28 0
    زنده باشي بزرگ ابراهيم حاتمي كيا.
  • شهاب IR ۰۷:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    25 0
    خدا حفظت کند.ما مردم واقعا به وجود عزیزی مثل تو افتخار می کنیم. از ته دلم میگوید ارزو دارم که باز چیزی بسازی مثل آژانس شیشه ای. دیدی که شد فیلم اول مردم. واقعیت این است. ابراهیم فیلم بساز و کاری به مردمان دون صفت نداشته باش
  • علی IR ۰۷:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    24 0
    هنوز هم بعد از صدها بار دیدن آژانس شیشه ای و ارتفاع پست با بغض این فیلم ها را میبینم. انشاالله تولد 100 سالگی.
  • بدون نام IR ۰۷:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    15 0
    آفرین بر حاتمی کیا.
  • حسین IR ۱۰:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    13 0
    از ته دل دوستت دارم واز خدا میخوام اونای که مانعت میشن روز به روز خفیف تر بشن
  • کوشیار ایرانی IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    15 0
    حاتمی کیا گل سرسبدست اوهنرمندانه ومردمی وبا فهم فیلمش رامیسازد آژانس شیشه ای ارتفاع پست موج مرده دعوت روبان قرمز وفیلم توقیف شده اش راببینید اندیشمندانه ساخته شده اندعمر دراز با سربلندی برای ابراهیم حاتمی کیا آرزومندم وامیددارم چشمانم را گزارش یک جشنش بنوازد و فهمم را بالابرد
  • سهراب US ۱۳:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    16 1
    آقای حاتمی کیا از متهد ترین هنرمندان حال حاضر ایران هستن که انگیزه ایشون از فیلم سازی بیان معضلات و جامعه برای اصلاح است نه خوش آمد بیگانه و جشنواره های خارجی.کاش قدر چنین افرادی رو بهتر بدانیم و نگذاریم تا دلسرد بشن و میدون رو برای غربزدگان خالی کنند.
  • بدون نام IR ۱۳:۳۴ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۴
    16 0
    خدا حفظت کنه و بهت توفیق عطا کنه که فیلم هایی بهتر از شاهکارهای الانت بسازی.
  • اردشیر IR ۰۶:۰۸ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۵
    12 1
    درود بر تو هنرمند شجاع و با حیا سینما ایران
  • طاهری IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۵
    13 0
    ابراهیم دوستت داریم
  • بدون نام IR ۱۱:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۷/۱۲
    11 2
    کجایند مردان بی ادعا....
  • اریو US ۱۰:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۳
    14 1
    اقای حاتمی کیا من امیریکا هستم چند سالی است هر وقت یاد شهدا میکنم به یاد اژانس شیشه ای شما و نوحه یاد امام و شهدا میافتم. افتخار میکنم به وجدتون
  • فاطمه IR ۲۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۴
    0 0
    آقای حاتمی کیا زنده باشی به خدا قسم فقط به عشق کارای شماست که دلم می خواد یه فیلم ساز خوب بشم عین شما.ان شاء الله اگه خدا کمکم کنه.
  • parmida IR ۱۵:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
    2 0
    با سلام من یکی از طرفداران آقای حاتمی کیا هستم وایشون رو از صمیم قلب دوست دارم
  • سحر IR ۰۷:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۸
    0 0
    فیلم های که میسازید دوست دارم