به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در عصر حاضر که جنگها از میدانهای نظامی به عرصههای ذهن و افکار عمومی کشیده شده است، رسانه به عنوان سلاحی استراتژیک در خط مقدم دفاع از ارزشها و هویت ملتها ایستاده است. امروز دشمنان با بهرهگیری از پیچیدهترین ابزارهای جنگ روانی و شناختی، تلاش میکنند تا با تحریف واقعیتها و ایجاد یأس و تردید، ارادهی ملتهای مقاوم را در هم بشکنند.
بنابر روایت حوزه، اما در این میدان نابرابر، رسانههای انقلابی و متعهد همچون دژی مستحکم در برابر این تهاجم تمامعیار ایستادهاند. نمونهی درخشان این مقاومت، خانم سحر امامی، خبرنگار شجاع رسانهی ملی ایران است که با ایستادگی کمنظیر خود در یکی از حساسترین لحظات، نهتنها نقشههای دشمن را خنثی کرد، بلکه به نمادی از هوشیاری و استواری تبدیل شد. این بانوی مقاومت با تسلط حرفهای و ایمان راسخ، ثابت کرد که در جنگ شناختی، ارادهی آهنین مؤمنان میتواند سدّی نفوذناپذیر در برابر توطئههای دشمن ایجاد کند.
در ادامه، به بررسی ابعاد مختلف این نبرد سرنوشتساز و نقش کلیدی رسانهها در آن میپردازیم و گفتوگویی با حجتالاسلام علی قهرمانی، پژوهشگر و کارشناس رسانه انجام دادهایم تا تحلیل دقیقی از این شرایط ارائه دهیم.
با سلام و تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسمی حوزه قرار دادید. در این گفتوگو، قصد داریم به سوالات زیر پاسخ دهیم:
نقش رسانهها در جنگ چیست؟
چگونه میتوانیم رسانهای خوب باشیم؟
دشمن چگونه از جنگ سایبری برای اهداف خود استفاده میکند و وظیفه ما در برابر آن چیست؟
پاسخ حجتالاسلام قهرمانی:
امروز در میانهٔ نبردی سهمگین و تمام عیار ایستادهایم؛ نبردی که در برابر ما نه تنها قدرتهای مستکبر جهانی صفآرایی کردهاند، بلکه رژیم خونآشام و کودککُش صهیونیستی نیز با پشتیبانی آنها، چهرهٔ پلید خود را به نمایش گذاشته است. آنچه آشکار است، تنها بخشی از حقیقت است، چرا که در سایهی این هماوردی، بسیاری از کشورهایی که به ظاهر دم از دوستی و مسلمانی میزنند، پشت پرده دست در دست همان ستمگران دارند.
این نبرد، که در روی زمین است و عرصه آن جغرافیاست؛ صحنهای که در آن، زد و خوردهای نظامی با پیشرفتهترین سلاحها جریان دارد. نمونهاش را دیدیم: چگونه حتی صدای حقیقت را برنتابیدند و به رسانهٔ ملی و بخش خبری ما یورش بردند. اما این تنها یک روی سکه است، چرا که به موازات این جنگ سخت، جنگهای دیگری نیز در جریان است ، جنگ روانی و دیگر شاخههایی که همواره در سایهی نبردهای نظامی قد علم میکنند.
جنگ شناختی، نبردی ناهمتراز در عصر حاضر
امروز ما شاهد پیچیدهترین نوع نبرد هستیم؛ "جنگ شناختی" که در آن تمامی ابعاد نظامی، روانی و رسانهای در قالب "جنگ ترکیبی" به کار گرفته میشود. جمهوری اسلامی ایران در حال تجربه سختترین و پیشرفتهترین شکل این نبرد ناهمتراز است.
* نقطهزنی دقیق: دشمن با ماهها برنامهریزی و تحلیل دقیق، ضربات خود را بر نقاط حساس وارد میکند. و چون جبهه خودی دشمن را دست کم گرفته بود و از جهات دیگر غافل شده بود
* تاثیر مضاعف: بنابر این دشمن نقاطی را نشانه میگیرد که صدای مضاعفی دارد، هر حمله نه فقط برای آسیب فیزیکی، که برای ایجاد بازتاب روانی و رسانهای طراحی شده است.
* جنگ ترکیبی: تلفیقی از اقدامات نظامی، روانی، رسانهای و شناختی برای حداکثر تأثیرگذاری.
نمونه عینی آن حمله اخیر به رسانه ملی نمونه بارزی از این جنگ ترکیبی بود. اما مقاومت غرورآفرین خانم امامی، آن بانوی شجاع و مدبر، با تسلط مثالزدنیاش بر موقعیت، بسیاری از نقشههای دشمن را خنثی کرد. این اقدام نشان داد دشمن در تلاش است، رعب و وحشت ایجاد کند، توهم قدرت را در اذهان عمومی القا نماید، روحیه مقاومت را تضعیف کند.
اما پرسش اساسی اینجاست: اگر واقعاً چنین قدرتی دارد، چرا پنهانکارانه عمل میکند؟ از نیروهای نفوذی استفاده مینماید؟ و از مواجهه رودررو هراس دارد؟
می بایست مثل ایران می آمد و رودر رو میجنگید.دشمن با تمام قوا بر روی جنگ شناختی سرمایهگذاری کرده است. این یک حقیقت استراتژیک است: اگر در این عرصه شکست بخورد، در جنگ نظامی نیز مغلوب خواهد شد. چرا؟ زیرا در میدان نظامی واقعاً حرفی برای گفتن ندارد.
موشکها، پهپادها، تاکتیکها و راهبردهای دفاعی ما به قدری پیشرفته و کارآمد هستند که حتی یکی از عملیاتهای ما برابر با تمام توان نظامی آنهاست.
اما ترفند دشمن چیست؟ دشمن در تلاش است ذهن ما را سمپاشی کند، میخواهد یک صدای دروغین خود را صد برابر و صدای واقعی ما را خاموش نشان دهد و تلاش میکند این توهم را ایجاد کند که جنگ نابرابر است و آنها قدرتمندترند و میکوشد روحیه مقاومت را در ما تضعیف کند.
رسالت خطیر رسانهها در این شرایط
انعکاس حقیقت: رسانه باید حقیقت را بیان کند
حقیقت توانمندیهای ماست، حقیقت قدرت ایمان ماست، حقیقت شجاعت ملت ایران است.
روایتگری صحنه نبرد: ما در مقابل تمام دنیای کفر ایستادهایم و آنها به جنگ ایمان ما آمدهاند و این ماهیت واقعی درگیری است، امروز زمان مقاومت است، فردا بسیار دیر خواهد بود اگر امروز مقابل این دنیای کفر نایستیم که بارها وعده داده اما دروغ گفته و ضربه زده و دانشمندان و مردم ما را بارها ترور کردهاند.
اگر امروز در مقابل این تهاجم همهجانبه نایستیم، فردا فرصتی برای مقاومت نخواهیم داشت. رسانههای ما باید همچون سپر و شمشیری در این نبرد باشند، هم راوی حقیقت باشند و هم سلاح شناختی ما در برابر توطئههای دشمن.
جنگ وجودی نبرد نهایی حق و باطل
این جنگی که دشمن آغاز کرده،جنگ وجودی است یعنی با کفر میماند یا ایمان نبردی است که به هیچ وجه نباید به آن مجال دهیم. رسانههای ما موظفند:حقیقت این نبرد سرنوشتساز را برای مردم تشریح کنند، ملت را برای این رویارویی نهایی آماده سازند و ماهیت وجودی این جنگ را تبیین نمایند.
همانگونه که مرحوم آیتالله حائری شیرازی(ره) به زیبایی فرمودند:
"روزی خواهد رسید که جنگ کفر و ایمان آشکارا درگیرد و علنی میشود"
و سرسلسله کفر (اسرائیل غاصب) در مقابل سرسلسله ایمان (جمهوری اسلامی ایران) صفآرایی خواهد کرد.
این هنگام، مرزهای حقیقی کفر و ایمان آشکار خواهد شد.
فلسفه و حقیقت وجودی این جنگ را که جنگ وجودی است این است: یعنی یا کفر میماند یا ایمان
رسالت رسانهها در نبرد حق و باطل
رسانههای متعهد باید این ویژگیهای اساسی را داشته باشند:
۱.شجاعت و رشادت
همانند آن بانوی شجاع ایرانی که با ایستادگی خود نماد مقاومت شد، مانند اشارهگر تاریخی سید حسن نصرالله (ره) که انگشت اتهامش به سمت دشمن، به نماد مقاومت تبدیل شد پس رسانه باید این روحیه مقاومت و خطکشی آشکار با دشمن را حفظ کند.
۲. صداقت هوشمندانه
نه گفتن دروغ (که خیانت به مردم است)، نه بیان حقایق به گونهای که روحیه جبهه حق تضعیف شود، انتخاب ادبیات مناسب برای انتقال واقعیتها بدون ایجاد یأس
در جنگ الهی، خداوند پارتیبازی نمیکند حتی برای جبهه حق، ممکن است در مقاطعی باطل پیشروی کند (مانند آغاز جنگ تحمیلی)
غفلت و کمکاری میتواند به بهای از دست دادن فرماندهان بزرگی تمام شود مانند جنگ تحمیلی که فرماندهانی را از دست دادیم که شاید صدها سال دیگر مانند آنها چنین افرادی در بین ما نباشد.
اما نباید این واقعیتها را چنان بیان کرد که دل مؤمنان و اصحاب حق را خالی کند و باعث شود که رشادت و شجاعت لازم را از دست بدهند. و از سوی دیگر روحیه مقاومت را در مردم زنده نگه دارد.
رسانه متعهد رسانهای است که هم شجاعانه با دشمن مقابله کند و هم با حکمت، حقایق را به گونهای منتقل کند که نه دروغ باشد و نه تضعیفکننده روحیه مقاومت. این همان راه میانهای است که باید در پیش بگیریم.
۳. حفظ روحیه رزمندگی
باطل ممکن است در مقاطعی پیشروی کند، اما بیان این واقعیت نباید به تضعیف روحیه اصحاب حق بینجامد
هرگز نباید اجازه داد شجاعت و رشادت ذاتی جبهه حق آسیب ببیند
۴. نقش سازمان رزم رسانه
رسانه خواه ناخواه باید نقش فرماندهی جنگ شناختی را ایفا کند، هدف اصلی دشمن زمین زدن "علم رسانه" (صدا و سیما) است، سقوط این پرچم میتواند تبعات سنگینی داشته باشد، اگرچه تاریخ نشان داده هرگاه علمداری سقوط کرده، علمدار قویتری برخاسته و شکستهای ظاهری همواره به بازگشت قدرتمندتر جبهه حق انجامیده
نقش رسانه حوزه چیست؟
حوزه به معنای واقعی کلمه باید همهی این ویژگیها را داشته باشد و علاوه بر اینها، در جایگاه میدانداری، باید نقش برادر بزرگتری را ایفا کند که ایمانش قویتر، استوارتر و محکمتر است؛ همچون اباالفضل العباسی که برای اینکه خدایی نکرده حتی سر سوزنی دل برادرانش خالی نشود، آنها را جلوتر به میدان میفرستد و خودش پشت سر آنها میایستد. حواسش به آنها هست، پا به پای آنها به میدان میآید، علمداری میکند، میجنگد و تلاش میکند تا جبههی حق را با همان اندک توانی که دارد، با کمک برادرانش و با رجزهایی که میخواند، پیش ببرد. میدانداری را باید بهدرستی انجام دهد و رسانهی حوزه میتواند این نقش را بهخوبی ایفا کند.
اولا فلسفه وجودی این جنگ را بگوید و دوم حقیقت وجودی این جنگ را بگوید که یکی ازین دو جبهه باید باقی،بماند و لاغیر و سوم نقش میدان داری که بتواند روحیه بدهد
رسانه متعهد باید همچون علمدار هوشیار جبهه مقاومت، همزمان که حقیقت را میگوید، با حکمت و شجاعت از کیان ایمان دفاع کند و با میدانداری تمامعیار، راه را برای پیروزی نهایی هموار سازد. این همان رسالتی است که تاریخ بر دوش رسانههای انقلابی نهاده است.
این رسالت همان نقشی است که رهبری سالهاست با عنوان "عمار" به آن اشاره کردهاند. عمارهایی که باید به میدان بیایند و با زدودن شبهات، از تکرار فاجعه صفین جلوگیری کنند. همانگونه که شبههاندازیها در صفین موجب تفرقه میان یاران امیرالمومنین(ع) شد، امروز نیز رسانه باید با هوشیاری تمام، این توطئه را خنثی کند.
رسانه حوزه بهویژه که قرار است نقش عمار را ایفا کند، باید از نیروهای عمارگونه استفاده نماید تا پیام ناب و زلال حق را نه به گوش که به دل مخاطبان برساند. این حقیقت وقتی به دل نشست، به جان مینشیند و ایمانی استوار ایجاد میکند. آنهم در شرایطی که میدانیم دشمن نه قدرتی واقعی دارد و نه توانی درخور توجه.
به یاد داریم روزگاری را که با رژیم بعث و ائتلاف جهانی آن روبرو بودیم و آن را پشت سر گذاشتیم. امروز با رژیمی جعلی مواجهیم که حتی یک هشتادم جمهوری اسلامی وسعت ندارد و از نظر نظامی در وضعیتی به مراتب ضعیفتر است. همین رژیم در یک سال و نیم اخیر نتوانسته است بر حماس و گردانهای قسام غلبه کند. این موجود ورشکسته جعلی که مانند بادکنکی خود را باد کرده، ناچار است برای اثبات وجود خود، پنجه بر چهره حقیقت بکشد، غافل از اینکه این تقابل، خود زمینه نابودیاش را فراهم میآورد.
این واقعیت را باید به درستی درک و تبیین کرد با بهرهگیری از همه ابزارهای ممکن باید پیام این جنگ وجودی بین خیر و شر را به گوش جهانیان رساند. وقتی این حقیقت آشکار شود، دلهای حقطلب به جبهه حق میپیوندند و آنان که در دل غل و غش دارند، پالایش میشوند.
اما کسانی که قلبشان بیمار است، همانگونه که نوح نتوانست فرزند خود را نجات دهد، قابل هدایت نیستند. همانگونه که مولانا فرمود:
"ناریان مر ناریان را جاذباند
نوریان مر نوریان را طالباند"
در این جنگ وجودی که آیتالله حائری پیشبینی کردهبود، هر کس به سوی همتایان خود جذب میشود. آنان که در دل گرایش به کفر دارند، به سوی اسرائیل میروند و آنان که دل به حق سپردهاند، هر چند هنوز شهادتین بر زبان نیاوردهباشند، آرامآرام به سوی اسلام و ایمان هدایت میشوند. امید که ما نیز در این مسیر، سهمی هر چند کوچک در یاری حق داشته باشیم.
نظر شما