فرید زکریا تحلیلگر مسائل بینالمللی در مقالهای در ماهنامۀ تایم که مجلۀ آسمان ترجمۀ آن را منتشر کرده به بررسی مذاکرات اسرائیل و فلسطین پرداخته است. او معتقد است:
جانکری گام در راهی نهاده که هیچکس نمیتواند در آن شانس موفقیت داشته باشد، اما در عین حال تلاشهای او را برای توافق میان دو طرف میستاید اما هیچ چشمانداز مثبتی برای تداوم مذاکرات نمیبیند.
اگر از من پرسیده شود که کدامیک از مشکلات بینالمللی در چند سال آینده احتمالاً حلوفصل خواهد شد من خواهم گفت که ستیز میان اسرائیل و فلسطین. بدبین بودن در این مورد هیچ نگاه خاصی نمیخواهد. تاکنون هیچکس برای شرطبندی در مورد صلح خاورمیانه شرط نبسته است. در عین حال تلاشهای جان کری وزیر خارجه را برای احیای مذاکرات میان دو طرف تحسین میکنم.
موضوع برای «واقعگرایی» روشن است. فلسطینیها ناکارآمد عمل کرده و دارای اختلاف هستند به این معنا که حماس غزه را در کنترل دارد و هنوز تمایل به هیچگونه تعاملی با اسرائیل ندارد. مردم اسرائیل هم به نوبه خود صلح را کنار گذاشته و گروههای جدید سیاسی همچون آن گروههایی که از سوی افرادی مانند «تفتالی بنت» رهبری میشوند به صراحت مخالف راهحل دو دولت هستند.
اما وضعیتی که قابل مشاهده است به همان شکلی است که در روزهای اول به نظر میرسید. نیروهایی هستند که میتوانند هر دو طرف را وادار به مذاکره جدی کنند. در حالی که اسرائیل روندی رو به پیشرفت دارد، بسیاری از اسرائیلیها از چشمانداز رهبری و حاکمیت ابدی بر میلیونها فلسطینی ناراضی هستند. این نگرانیها با تلاشهای گسترده برای سلب مشروعیت اسرائیل در اروپا، دانشگاههای آمریکایی و جاهای دیگر تشدید شده است. استراتژی فلسطینیها برای کسب شناسایی رسمی به عنوان یک دولت در سازمان ملل (که اکثریت مطلقی را در حمایت از خود به همراه دارد) میتواند باعث مشکلاتی برای اسرائیل شود چراکه فلسطینیها در این صورت دارای موضع برتری در دیوان بینالمللی دادگستری و سایر نهادهای دیگر خواهند شد.
اگر همه چیز به شکست ختم شود، محمود عباس رهبر فلسطینیها میتواند تشکیلات خودگردان را منحل کند چرا که تهدید کرده که اسرائیل را واخواهد داشت تا اراضی غربی را در دست بگیرد، نیروهای اسرائیلی را به اردوگاه آوارگان بفرستد و کار خطیر پرهزینه و دشوار اشغال را انجام دهد. این نیروها با یک تحول سیاسی جدید در اسرائیل همزمان هستند. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل خود را در امنیت کمتری میبیند چراکه حزب او به سوی راست در حرکت است. «بنت» - یکی از مهمترین متحدان او - به دلیل ورود وی به مذاکره با فلسطینیها به شدت از نتانیاهو انتقاد کرده است. اما او از گزینه ایجاد ائتلافی میانهرو به جای ائتلافی از جناح راست با جایگزینی حزب بنت با حزب کارگر برخوردار است. این میتواند یک مبنای باثابت برای نتانیاهو تا زمانی باشد که در مذاکرات جدی صلح درگیر شود و این شرط اصلی حزب کارگر است.
در سوی فلسطینیها اما جدیترین مانع برای صلح همچنان حماس است که در شرایط بدی گرفتار است. حماس پس از پیروزی در انتخابات در سال 2006 در غزه به سرعت حمایت عمومی را از دست داد. تا سال 2008 یک نظرسنجی از سوی «مرکز رسانهها و ارتباطات اورشلیم» نشان داد که ساکنان غزه از «فتح» که رقیب حماس بود جانبداری میکردند یعنی 40 درصد از فتح و 22 درصد از حماس. پس از حمله سه هفتهای اسرائیل به غزه در اواخر سال 2008 و اوایل 2009 محبوبیت حماس افزایش یافت اما این محبوبیت دوباره و از زمانی که این گروه با مشکل حکومتورزی دست به گریبان شد رو به کاهش نهاد.
حماس ورشکسته است. حمایت آنها از شورشیان سوری به روابط این گروه با دو حامی اصلیاش - ایران و سوریه - لطمه وارد آورده است و البته این دو کشور هم با مشکلات خاص خود مواجهند؛ ایران با تحریم و سوریه با شورش.
دولت جدید مصر هم با قاچاق به غزه به شدت و با خشونت برخورد کرده است. یکی از مقامهای حماس به اورشلیم پست چنین گفت: «حتی (رئیسجمهور سابق) حسنی مبارک هم نوار غزه را به گرسنگی نکشاند و به سوی قحطی سوقشان نداد». بهخاطر داشته باشید که هیچیک از مشکلات برجسته دیپلماتیک(شهرک سازیها و بیت المقدس) شامل غزه نمیشود. اگر طرف اسرائیلی و فلسطینی به یک توافق دست یابند، میتوانند این توافق را به عنوان هدیهای به مردمان خود بدهند و ببینند که آیا عموم مردم از این معامله حتی با وجود فقدان برخی عناصر در جوامعشان حمایت میکنند یا خیر.
میدانم، میدانم. مشکلات برجسته و واقعاً سخت و برجسته هستند و باعث شده مذاکرات در گذشته از ریل خود خارج شود. دیدن اینکه چگونه مذاکرات میتواند با ظهور مجدد اختلافات قدیمی تضعیف شود، هر دو طرف را مأیوس و ناامید میکند. به همین دلیل است که این مذاکرات باید دور از انظار عمومی صورت گیرد و هیچ خبری از آن در رسانهها درز نکند و انتظارات را پایین نگه دارد.
انتخاب این مسئله مأموریتی احمقانه به نظر میرسد اما برخی دلایل عملی برای دنبال کردن آن وجود دارد. برخلاف درخواستهای دائمی از ایالاتمتحده برای باثبات کردن مصر به شکلی جادویی و متوقف کردن کشتارها در سوریه اما این مسئلهای است که براساس آن واشنگتن همچنان اهرمی بزرگ و نفوذی گسترده دارد و مسیر روشن و رو به جلو وجود دارد که تلاشهای کری را میتواند نتیجهبخش سازد. موفقیت - حتی از نوع معتدل آن - واقعاً فضا را در منطقه و در کل دنیای اسلام تغییر میدهد.
کری از زمان حضور در وزارتخارجه به استقبال یکی از وظایف کلاسیک وزرای خارجه شتافته است: رئیس هیأت مذاکره یا مذاکرهکننده ارشد. او هر روزنه دیپلماتیکی را که یافته از آن استفاده کرده: با کرزای رئیسجمهور افغانستان، با روسیه در مورد روسیه و اکنون فرآیند صلح خاورمیانه. هر یک از این اقدامات، خود موضوعی بلندمدت هستند و از لحاظ سیاسی خطرناک. من کری را به خاطر استفاده از سرمایه سیاسی خود برای آنها تحسین میکنم. آرزوی موفقیت برای او دارم. اما اگر بخواهم شرطبندی کنم... خب، دوست ندارم پولم را ببازم.
52301
نظر شما