رئیس سابق انجمن جامعه شناسی ایران در آغاز مطلبش نوشته است:
«چند شب پیش در یکی از سردترین شبهای زمستان، همراه دوستی راهی فرحزاد شدیم. باورم نمیآمد که تو این زمستان سرد، فرحزاد ترافیک باشد و باغرستورانهای آن پر از مشتری... کنار مشتریهایی که مشغول صرف شام هستند گربهها نیز حضوری گرم دارند و آنها نیز از کنار غذای مشتریان حسابی سبیلشان چرب میشود. صحنه قشنگی است. نمره رابطه انسان با حیوانات، در این صحنه نزدیک بیست است. در این رابطه البته گربهها راههای نزدیک شدن به آدمها را از لای در و جرز پنجرهها و هر سوراخی بلدند و ضمنا شیوههای به ترحم واداشتن ماها را نیز خوب میدانند. اینکه چطور دور ما بگردند و یا با مالیدن خودشان به کفش ماها یا صداها و رفتارهای ملوسشان از ما غذا بگیرند.»
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در ادامه مطلبش نوشته است:
«از باغرستوران که بیرون میآمدی یکباره کلی بچههای قد و نیم قد فال بدست بود که توی سرمای شدید، دور آدمهایی که غذا خورده بودند و بهطرف ماشینهاشان میرفتند حلقه میزدند و از آنها ظرف غذاهای اضافی که در بستههای یک بار مصرف بود طلب میکردند. تفاوت این بچهها با آن گربهها این بود که نحیف و لاغرتر از گربهها بودند همچنین، اینها مجبور بودند مدتها در سرمای بیرون رستوران بمانند و بعد هم اگر چیزی از غذای سرد مانده بود بدست آورند، اما گربهها در داخل رستوران، جایشان گرم بود و همزمان و در کنار سفره با آدمها غذای گرم میخوردند.
بهذهنم رسید که آیا این گربهها خوش شانستر از آن بچهها نیستند؟... توصیه میکنم اگر خواستید سری به فرحزاد یا جاهای مشابه بزنید و شبی خوش بگذرانید، بهتر است وجدانتان را در خانه جا بگذارید یا آنقدر خودتان را به کوچه علی چپ بزنید و سرگرم باشید که غذایی که خوردید کوفتتان نشود.
برای خواندن متن کامل این مطلب، لطفا اینجا را کلیک کنید.
دکتر سعید معیدفر در مطلب تازه خود در وبلاگ نخبگان خبرآنلاین وضعیت کودکان متکدی رستورانهای فرحزاد را با گربههای خوشبخت آنجا مقایسه کرده است.
کد خبر 333706
نظر شما