مردماني كه امكان ملاقات با يكديگر، ديدن و ديده شدن دارند! تهران اما هنوز در تعريف دوم از معناي شهر گرفتار آمده و از پيشرفت در مفهوم شهر باز مانده است. چشم انداز امروز تهران با افزايش بزرگراه ها از مسافت و مبدا و مقصد و عمليات بي وقفه بلند مرتبه سازي ساختمان ها در تمام طول شبانه روز، چيزي جز ماندن در مفهوم شهر قديم را عرضه نمي كند.
كوچك كردن پياده راه ها به نفع فراخ شدن مسير خودروها، كف سازي نامناسب براي حركت پياده، نبود پل براي عبور پياده گان از جوي، وجود نرده هاي بلند و ناقوار پياده راه ها براي اطمينان خودروسواران از نبود مانع انساني، نبود چراغ راهنما براي عابر پياده در چهارراه هاي داراي چراغ راهنماي سه زمانه، كم توجهي به نگهداري پياده راه ها توسط شهرداري ها و نبود زير ساخت حقوقي نما و منظر شهري، موجب شده تا نما و منظر تهران توسط تابلو هاي اصناف، ادارات و شركت ها آلوده و شلخته بنظر آيد. اين ها همه از اين حكايت دارد كه در شهر ما تهران، غلبه نگاه مديران شهري بر خودرو استوار است و انسان(پياد گان) الويت دوم مديريت شهري است!پ
بدون شك توسعه بزرگراه ها و فراخ كردن مسير خودروها را پاياني نيست! تدبير در توسعه وسايل حمل و نقل عمومي پاك و برنامه ريزي شهري با غلبه نگاه انساني (پيادگان) براي داشتن شهري با هويت جمعي و خاطره ساز است، كه مي تواند شهر را مفهومي امروزين ببخشد. اين چنين شهري با امكان برخورد و ملاقات رودر روي شهروندان با فضايي داراي مراتبي از زيبايي است كه خاطره ساز و با هويت مي شود!
نظر شما