امروزه برتری جوامع نه بر قدرت نظامی و نه حتی بر قدرت صنعتی و اقتصادی بلکه بر توانایی مدیریت دانایی استوار است.
جامعه بشری در دوران بیست هزار ساله تاریخ خویش برپارادایم های (الگوهای) مختلفی شکل گرفته و البته که کنش و واکنش های این جوامع بر روند شکل گیری این پارادایم ها نیز موثر بوده است. شناخت این پارادایم ها می تواند ما را برای آمادگی برای ورود به آینده مستعد کند. برای تغییرات آینده باید مهیا شد و برایش باید طراحی کرد.
اندیشمندان تاریخ بشری را تاکنون به پنج دوره بزرگ دسته بندی کرده اند:
دوره سنگ ابزاری: در این دوره ابزارهای بشری عمدتا از سنگ، چوب و استخوان تشکیل شده و مبادلات محدود و اقتصاد به صورت محلی است. سازمان سیاسی (نهاد اداره کننده اجتماع) جوامع بشری نیز ریش سفیدانه عمل میکرده و تفکر انسان نیز تحت تاثیر عوامل جادویی محیط طبیعی قرار داشته است.
دوره فلز ابزاری: مشخصات این دوره با کشف آهن و امکان استفاده در ابزار سازی به پیشبرد کشاورزی* و اختراع ارابه و کشتی بادبانی به رونق مبادله و رونق تجارت و پیدایش شهرها در کنار رودخانه ها و دریاها انجامید. معیشت روستایی هنوز غالب است اما نقش شهرها در حال پررنگ شدن به ویژه در سازمان سیاسی است. در این دوره از زندگی جوامع بشری سازمان های مقتدر و بزرگ سیاسی نظیر امپراطوریها شکل گرفت.
دوره پیشا صنعتی: در این دوره که مهمترین مشخصه آن اختراع چاپ است موجب گسترش انتقال تجارب بشری و برهم افزایی مبادله دانش شد. اقتصاد هنوز متاثر از کشاورزی و سرمایه داری تجاری در خارج از مرزهای رایج در حال شکل گیری است. تشکلهای اصناف برای سامان بخشیدن به کسب و کار ایجاد شده و نهاد سیاسی جوامع هم چنان توسط اشراف و به شیوه استبدادی اداره میشود.
دوره صنعتی: این دوره با بروز انقلاب صنعتی (نتیجه اختراع ماشین بخار) آغاز و تا اواسط قرن بیستم ادامه داشت. افزایش استخراج ذغال سنگ، آهن و اختراع انواع گونه گون ماشین های صنعتی که جایگزین ماهیچه ادمی و حیوانات شدند از مشخصات این دوره به شمار می رود. پیدایش سندیکاهای کارگری، ظهور طبقه متوسط شهرنشین، قدرت سیاسی پارلمانی، ظهور ایدئولوژی های فراگیر، گسترش دانش بشری و تولید انبوه کالا از دیگر وجوه تمایز این دوره تاریخ بشری به شمار میرود.
دوره ارتباطات: پیدایش و توسعه ابزارهای ارتباطی** گروهی نظیر روزنامه، تلویزیون، رادیو، کتاب، سینما، کاستهای صوتی و تصویری و یا همه آنچه (هواپیما،قطارو...) که میتواند ارتباط میان آدمیان را تسهیل و موجب غلبه بر زمان و مکان شود از مشخصات این دوره زندگی بشری به شمار میآید.* تبلیغ و توسعه مصرف گرایی، ظهور مدگرایی، تشویق به مطالعه و بالا بردن سطح آگاهیها و کوتاه شدن دوره لازم برای دو برابر شدن دانش بشری همه از نتایج و مشخصات این دوره به شمار میرود.
اینک اما ما در دوره ارتباطات و آستانه ورود به عصر جدیدی به نام دوره اطلاعات هستیم. دورهای که با گذار و به برکت عصر ارتباطات و به میمینت و برکت اینترنت فراتر از گذشته جهان را بسان دهکدهای کوچک با امکان دستیابی هر لحظه آدمیان به یکدیگر برای تبادل دانش و تجاربشان کرده است.
عصر اطلاعات بر ارتباطات و پردازش اطلاعات تولید شده از آن استوار است. از همین روی بر چیزی کاملا و صرفا انسانی (ونه فنآوری) رهگشاست؛ به تعبیری دیگر بر توانایی کشف روابط میان داده ها و تولید دانش که محصول ارتباطات متقابل و معنا دار از طریق اگاهی است.
اطلاعات مجموعهای از دادهها است. این دادهها مانند حروف الفبا بی معنا و بدون زمان و مکانند. درک رابطه بین مجموعهای از دادهها موجب پیدایش اطلاعات میشود و درک مجموعه ای از اطلاعات و الگوی روابط و مناسبات بین آنها موجد دانایی است.
دانایی عبارتست از مجموعه برهم افزایی شده از اطلاعات و تجارب بشری. به این ترتیب مدیریت دانش نیز فرآیندی است که به جوامع بشری کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهمی را که به عنوان حافظه آن جوامع به حساب میآیند شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر کنند.
فنآوری به تنهایی برای مدیریت دانش کافی نیست اما برای طراحی زیرساخت مناسب برای به اشتراک گذاشتن دانش ضروری است. دورهی جدید بر خلاف دو عصر پیشین فنآوری محور نیست. اما برای رسیدن به آن داشتن فن آوری مناسب یک ضرورت است.
در عصر جدید اطلاعات، سه محور اشخاص (تولید کننده و مصرف کننده)، فرآیندها و محتوا موضوعات مدیریت دانش به شمار می آیند.
برای تغییرات آینده باید مهیا شد و برایش باید طراحی کرد. فراموش نباید کرد که دانش محصول خرد جمعی بشر است و ارتباطات و تبادل آن ناگزیره تولید دانش است. هرگونه سهل انگاری در تامین زیرساختهای ارتباطی و یا تداوم رفتار قیم مآبانه برای سره و ناسره کردن اطلاعات در دسترس آدمیان منجر به از بین رفتن امکان توسعه یافتگی متناسب با عصر می شود.
نمی توان از نظر دور داشت که با تدوام ممیزی در عرصه دانش در جوامع توسعه نایافته، به ناچار داده ها یعنی مواد بنیادین و خام تولید اطلاعات را هم چون ذخایر معدنی شان به جوامع توسعه یافته عرضه کرده و می فرستند و سپس مصرف کننده صرف سبد اطلاعاتی و میوه دانش آنان میشوند.
اینک اما پرسش اینجاست که مقامات و مسئولان و مدیران جامعه ایرانی برای ورود به این عصر جدید (دوره اطلاعات) چه اندیشیده و تدبیر کردهاند؟ کدامین سند راهبردی و برنامه عملیاتی را برای رفع موانع و تسهیل ورود به این صحنه و پیشبرد امکان تبادل و اشتراک گذاری دانش و تجارب انسانی فراهم و عملیاتی کردهاند؟ در دوره شش ساله اخیر با وحدت نظر و نگرش قوای مقننه و اجرایی چه دستاوردی برای تسهیل ارتباطات و توسعه زیر ساختهای ضروری تولید دانش و مدیریت آن اندیشیده و به مورد اجرا گذاشته شده است؟ شاید امروز بزنگاه تدبیر برای رفع موانع و ایجاد زیر ساختهای توسعه یافتگی باشد.
*بدون شک اختراع خط پس از کشف و اختراع ابزار کشاورزی که مبدا یکجا نشینی و پیدایش تمدن بشری است،از پارادیمهای موثر شکل دهی تاریخ بشری بشمار میرود. زمانی که آدمی توانست علاوه بر ترسیم مشاهداتش بر دیوارههای غارها با اختراع خط به امکان بیان تجارب و مفاهیم انتزاعی ذهنش نیز دست یازد.خط امکان تبادل و برهم افزایی و مشارکت تجارب و آرزوهای آدمیان را با دیگر هم نوعانش فراهم کرد.پیدایش خط موجب شد تا سیر پیشبرد تمدن و تجارب بشری با ضریبی چندین برابر گذشته به پیش رود.
** ارتباط، ساز و کاری است که روابط انسانی بر اساس و به وسیله آن به وجود می آید و تمام مظاهر فکری و وسائل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا می کند. ارتباط، حالات چهره و رفتارها و حرکات و طنین صداها و کلمات و نوشتهها و چاپ و راه آهن و تلگراف و تلفن و تمام وسایلی را که اخیرا در راه غلبه بر مکان و زمان ساخته شده اند، همه را، در برمیگیرد(چارلز کولی)
57243
نظر شما