۲۵ نفر
۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۰
‌ من شایسته این تدریس نیستم 

آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی (و بجای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش) همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و … سمَت مدیریتی دارد و دائم خارج دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند «دانشجویان توسعه آفرین» تربیت کند.توسعه یک کشور، محصول شخصیت های توسعه یافته است.

 قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. عنوان درس این بود: 

CE ۱۲۱۰: Introduction to Smart Infrastructure 

همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک «آشنایی اولیه» برای دانشجوی سال اول است تا که بداند این رشته مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست؟ و چه افق‌های کار و اشتغال در آینده دارا خواهد بود؟ و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟

مدیر گروه گفت: لطفا خیلی روی بحث سازه مانور نده (!) و درباره گرایش های دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن. 
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام و لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با «تجربه در صنعت» (و با سابقه ژئوتکنیک) دعوت خواهم کرد. 

بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آن ها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترک هایی در دیوار و سقف برخی آپارتمان ها شکل‌گرفته و صدها پرونده حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است که ببینند درکجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهایی در این سطح و تراز است. 

 وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود:

«سلام محمدرضا؛ وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من بوده ای. باورم نمیشه که من رو در خاطر داشتی. راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته این تدریس نیستم چون که چندسالی هست  که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و  عملا من دیگه چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم.بنابراین پیشنهاد می کنم که مدیر فنی شرکت ما  (آقای Nathaniel Wagner)  این تدریس را انجام دهد.»
  
 جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:

 I would do a disservice to your students to accept. 

 قدری جا خوردم. کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است! ایشان لیسانس را در دانشگاه کلومبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته  (یکی از بهترین دپارتمان های ژئوتکنیک دنیا) ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است که عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را «شایسته» تدریس (آنهم فقط یک جلسه!) در کلاس درس نمی داند . 

واقعا به فکر فرو رفتم.

آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟ آیا من هم اگر فردی متخصص تر/شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد؟ آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم که شایسته ی فلان کار نیستم؟ یا اینکه بلافاصله چنگ می اندازم که کار را روی هوا بگیرم؟ و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟…

 این فکر ها آمد و رفت. 

گفتم: پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم. اینکه بداند در دنیا این گونه انسان هایی هم هستند. فقط  آدم های «شکارگر» در این دنیا نیستند. بلکه حضور دارند آدم هایی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است. 

سه هفته بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (یعنی آقای  Nathaniel) آمد و به بچه ها درباره مبانی ژئوتکنیک حرف زد. درباره زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده ‌و درآمدش چقدر است و …

نتیجه گیری:

 *رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند.
 *از نشانه های توسعه یافتگی‌ این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد.با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.

 *آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی (و بجای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش) همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و … سمَت مدیریتی دارد و دائم خارج دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند «دانشجویان توسعه آفرین» تربیت کند.

 *توسعه یک کشور، محصول شخصیت های توسعه یافته است.

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2115436

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 23
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • زهرا خسروی IR ۱۰:۳۸ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    خدا خیرت بده موفق باشی سربلند باشی حرف حق زدی شیرینی خواندن مطالب حق چقدر لذت بخش است
  • امیر IR ۱۱:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    شگفت
  • محمدرضا IR ۱۳:۱۲ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    شتاب و جهش در برخی رشته ها چنان بالاست که عملا اکثر استادان فارغ‌التحصیل قبل از سال 2000 میلادی بی سواد هستند
  • علیرضا لوعلیان لنگرودی IR ۱۳:۵۳ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    بسیار خوب! حالا چه طور می‌شود بر مقدرات کشور شخصیت‌های توسعه یافته را جایگزین کرد؟!
  • غضنفر IR ۱۴:۰۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    در اینجا هزاران هزار آدم توسعه نیافته بر مصدر امور هستند که وضعیت را به اینجا رسانده اند
  • IR ۱۵:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    سلام و احسنت
  • IR ۱۵:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    بسیار مطلب جالبی بود ولی متاسفانه بی سوادی و تقلب چنان در سیستم دانشگاه ها نهادینه شده است که مثلا یک نفر با دکترای دامپزشکی درس اصول مهندسی را ارائه می دهد!!!
  • IR ۱۷:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    در ایران خصوصا در دانشگاه ها علوم پایه ماجرا خیلی خراب تر از این حرف ها است. وزارت علوم رسیدگی بکند
  • بهار IR ۱۹:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    نتیجه میگیریم انسانیت و انسان بودن،فهم وشعور،درک ،وظیفه شناسی و...به دین،مذهب،تحصیلات،سن و سال،غربی بودن ،شرقی بودن،جناح ،گروه و...نیست اینها همه به ذات و کنه بشر ارتباط دارد که خدای متعال به هر کسی عنایت نفرموده و نمیفرماید.سوره28-القصص ،آیه 56.قطعا تو نمی‌توانی هر که را خود دوست داری هدایت نمایی،بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می‌کندو او به هدایت پذیران دانا تر است.
  • کامران IR ۲۱:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    سالها در یکی از کشورهای غربی زندگی کرده ام . این نوع پاسخ خانم دکتر میتواند نوعی پاسخ منفی محترمانه باشد با یک بهانه . و لزوما تفسیر بالا صحیح نیست
  • IR ۲۱:۵۹ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    فقط می‌توانم به ایشان بگویم آفرین و هزاران بار آفرین البته ما در ایران خودمان هم از امثال ایشان زیاد داریم که حتی حاضرند جانشان را هم فدای توسعه علم و دانش برای جوانان کشور بکنند اما اینها فاقد رسانه برای معرفی شدن هستند و از سوی دیگر جریان‌هایی هم در کشور هستند که به شدت مخالف توسعه علمی در کشور هستند چه آن ها که می‌گویند که ما باید چشم و گوش بسته تابع غرب و آمریکا باشیم مانند جریان اصلاحات چه آن هایی که ضد توسعه هستند مثل پایداری ها
  • IR ۲۲:۱۴ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    این خانم حتی میتوانست تدریس را بپذیرد و اما کارشناس استخدام کند همراه خودش به کلاس ببرد و بنشیند و از کارشناس بخواهد تا تدریس کند او حتی این کار را هم نکرد.
  • محمد شهاب IR ۲۳:۰۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    ای کاش درهر رشته تحصیلی چند استادانی چنین داشتیم!ای کاش
  • پیمان IR ۲۳:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۴
    0 0
    درودبرشما،،کشوری که همه جوره هرج ومرج شده،،وهرکس به فکر منفعت شخصی است،،ومسئولین خردی که شخصیتی توسعه نیافته دارند، آیا این مسائل در آن جایی دارد؟
  • احمد IR ۰۲:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۵
    0 0
    مسئولان و صاحب منصبان ما کی به این نتیجه می‌رسند؟ خدا می‌داند.
  • امیر IR ۰۸:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۵
    0 0
    دقیقا مثل کشور ما (:
  • IR ۰۹:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۵
    0 0
    البته،توسعه یک کشورمحصول شخصیت های توسعه یافته آن کشوراست،ولی بسیاری از شخصیتهای کشورما درچه زمینه ای توسعه یافته اند:مفت خوری،حرافی،اختلاس و....،،،،😢
  • مدافع خاک IR ۱۹:۵۲ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۵
    0 0
    ممنون از این خاطره . کاش همه هم با خودشان هم بامخاطبسان صادق بودند. روزگاری نه چندان دور ایران ماهم از این دست افراد پرورش داده بود اما گذشت همه‌ی ارزشها الان فقط برای زنده ماندن تلاش می کنند نه زندگی آگاهانه داشتن.
  • حسین IR ۲۰:۰۸ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۵
    0 0
    برادر اسلامی گل گفتی.
  • ساسان IR ۰۶:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۶
    0 0
    بسیار مقاله جالبی بود و ای کاش اینگونه اشخاص مورد اشاره که در کشور کم نداریم این مقاله را بخوانند.
  • IR ۱۵:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۸
    0 0
    خیلی عالی و دقیقا درست و معضل اصلی کشور ما! با یک دست ۴۰تا هندوانه برمیدارند!
  • IR ۰۰:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۹
    0 0
    بسیار لذت بردم
  • IR ۱۷:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۹
    0 0
    احسنت براین استاد بزرگ