گفت و گویی درباره ی برنامه های دکتر روحانی

. اگر به طور خلاصه آن چه را که از گفتار و یا نوشته های دکتر روحانی بر می آید در یک جمله خلاصه کنم او با نگاه به تجربه دیگر کشورها تلاش خواهد کرد استراتژی امنیتی کشور را با تمام ظرفیت ها به سمت استراتژی توسعه ی ملی تغییر جهت بدهد

سعیده سادات فهری: هادی اعلمی فریمان کارشناس سیاست خارجی از زمانی که در فرماندهی نصر(امور عراق)اشتغال به کار داشت با خط مشی دکتر روحانی آشنا بوده است،او بر استراتژی پرهیز از دشمن تراشی،صلح طلبی،اعتدال و میانه روی دکتر روحانی به عنوان اصول فکری او صحه می گذارد و آن را نه مربوط به شرایط فعلی و رقابت های انتخاباتی اکنون برای پیروزی مقطعی ،بلکه به عنوان منطق فکری او از سال های گذشته می داند.با توجه به اینکه دولت هنوز شکل نگرفته دراین گفت و گوی کوتاه برآن شدیم نمای فصل تازه  سیاست خارجی دولت دکتر حسن روحانی را تا حد ممکن با توجه به پیشینه ی ایشان و نگاهشان به آینده واکاوی و پیش بینی کنیم.

  1-انتخابات ایران و روی کار آمدن دولت میانه رو آقای روحانی چه تاثیری در سیاست خارجی فعلی ایران خواهد داشت؟استراتژی کلان ایشان چه خط مشی را در نظر دارد با توجه به اینکه آقای روحانی چند سال نیز در مسائل هسته ای فعالیت داشتند.

ابتدا بااستناد به گفته ی دکتر روحانی در اولین نشست رسانه ای اش باید بگوییم دولت همه ی ملت به صورت یک پارچه ،چون اگر قرار باشد باز رئیس جمهور به نفع یک جریان مصادره شود،دچار مشکلات قبلی می شویم و وارد منازعات ناشی از شکاف  سیاسی می شویم.چون اگر رئیس جمهور همه باشد به نفع کل کشور است و قطعا به همه ی مطالبات فراتر از جناح خاص پاسخ خواهد داد.حتی آقای ناطق نوری پیشنهاد تشکیل دولت وحدت ملی را دادندکه مفهوم فراگیرو مطلوبی است.اما در بخش سیاست خارجی دوست دارم از شعارزدگی و تحلیل های مبهم تا حد امکان خودداری کنم و کمی پراگماتیک حرف بزنم.وقتی اجازه ی  پیام تغییر از سوی ملت داده می شود و برنامه های شخص خاصی مورد اقبال قرار می گیرد بدیهی است او با تمام توان باید برنامه های پیشنهادی خود را پیش ببرد.فصل نو در سیاست خارجی دولت آینده به معنای پایان دادن به آشفتگی ،روزمرگی و انفعال و سیاست های تهاجمی است. اگر به طور خلاصه آن چه را که از گفتار و یا نوشته های دکتر روحانی بر می آید در یک جمله خلاصه کنم او با نگاه به تجربه دیگر کشورها به خصوص چین و یا نگاه مرکز تحقیقات استراتژیک به مدل های مالزی و کره جنوبی  تلاش خواهد کرد استراتژی امنیتی کشور را با تمام ظرفیت ها به سمت استراتژی توسعه ی ملی تغییر جهت بدهد.این کاردشوار و نفس گیر نیاز به نوسازی درون دستگاه های اجرایی دارد.به گفته خود دکتر قرار نیست پله های بناشده را از بین ببریم،لذا او سعی می کند پله ها را در همه ی ابعاد  ترمیم کند. اول اینکه همه ی افراد ذینفوذ ،جریانات سیاسی و فکری باید برآن(تغییرجهت استراتژی) اتفاق نظر کنند.به همین علت است که دکتر روحانی از ابتدا دست دوستی و همکاری طلبی به سوی همه دراز کرده است.ببینید مشکل همواره اینجا بوده که رئیس جمهوری می آید و تلاش می کند اصلاحات لازم را انجام دهد،اما درآخر کاردر خیلی از حوزه ها این گونه برداشت می کند که با کمبود اختیارات مواجه است،سپس همه ی توانش را معطوف به کسب اختیارات بیشتر می کند وبه ناچار با سایر بخش ها و قواها وارد منازعه می شود و گمان میکند با افزایش اختیار می تواند تغییرات اساسی را ایجاد کند،اما از آن سوی ماجرا با خطر خودکامگی مواجه خواهدشد.فضای سیاسی و دموکراتیک بایدبه سمت تمرکززدایی و قانون گرایی پیش رود نه تمرکز قدرت. .دکتر روحانی قواعد دمکراتیک ماجرا ،ساختار قانون اساسی،تفکیک قوا و حوزه ی اختیارات دیگران را با توجه به سابقه ی کارش در شورای عالی امنیت ملی از هرکسی بهتر می شناسد و احتمالا سعی دارد در همین چهارچوب فعلی قانون اساسی،البته با تمام ظرفیت ها کار کند.به همین علت دیگران باید به او کمک کنند، چه قوه مقننه،قضاییه ،نیروهای مسلح،بخش های امنیتی باید بتوانند پایه ی همکاری با او را برای پیشبرد برنامه هایش ایجاد کنند.بدون همکاری  واقعی و قلبی همه ی بخش ها حرکت از استراتژی امنیتی فعلی به سمت توسعه ی ملی اصلا شدنی نیست.برای حرکت در این ساختار ابتدا باید چهارچوب نظری برخی مباحث دگرگون شود.مثلا در بحث تئوریک و در بخش دینی باید به سمت و سوی الگوبرداری از اخلاق و دیپلماسی پیامبر پیش برویم.چرا کسی در کشور از پیامبر و رویه اش صحبت نمی کند؟ اتخاذ استراتژی دولت تدبیر و امید و پیش برد آن نیاز به نگاه به تفسیر موسع از منش پیامبر و اتخاذ الگوهای چندگانه شیعه برای اداره مطلوب کشور دارد.من از همه ی وعاظ ،مداحان و روحانیت محترم می خواهم موج معرفی اخلاق پیامبر را  در دستور کار خود داشته باشند.اتخاذ استراتژی توسعه ی ملی نوعی زایمان دردناک-البته برای برخی- است که نیاز به پشتوانه ی تئوریک مناسب از سوی همه دارد،اگر حتی یک گروه هم با استفاده از تفسیرهای افراطی با آن مخالفت خوانی کند به ثمر نمی رسد، دشمنانی هم دارد،البته برای کسان معدودی که به دنبال رانت قدرت  از طریق وصل به حکومت به معنای عام هستند،اماآن ها هم باید قدر و منزلت این فرصت تاریخی توسعه را بدانند و همکاری کنند،به نظر من هیچ کس در کشور به اندازه ی تیم فکری مرکز تحقیقات استراتژیک درباره ی توسعه ملی کار نکرده ،اکنون در فضایی که انسجام ملی با این سطح مشارکت ایجاد شده ، بداخلاقی های احتمالی و حسادت های کودکانه را برای رسیدن به هدف عالی کنار بگذاریم.سهم خواهی برای قدرت سیاسی و فشار بر رئیس جمهور برای گرفتن پست و مقام نمی تواند هدف عالی توسعه ی ملی را برآورده کند واتخاذ اتفاق نظردر توسعه کلید اصلی توسعه است.هرکس توانی دارد به ویژه دانشگاهیان و دانشجویان دراین راه کمک کنند.

2- دگرگونی در استراتژی از امنیتی به سمت ملی چگونه انجام پذیر است ،می توانید مثال های روشنی بزنید،اینکه در سیاست خارجی یا داخلی چه اقداماتی باید کرد؟

برای تبدیل استراتژی امنیتی به توسعه ملی نیاز به همکاری همه ی بخش ها داریم.همه ی بخش ها مانند زنجیره  به هم متصل هستند و همه ی دست اندرکاران ارکان اقتصاد،فرهنگ ،سیاست،اجتماع  و امنیت در بخش های دولتی و خارج از دولت برای پیشبردکار باید ظرفیت داخلی خود را افزایش دهند،در بخش رهبری انقلاب خیال دولت راحت است،چون مقام معظم رهبری همواره به افق ایران بزرگ و امت یکپارچه نگریسته و استقلال و پیشرفت را به عنوان جهت گیری آینده ترسیم کرده اند و سند چشم انداز 1404از علایق ایشان است.همه ی دستگاه ها باید آمادگی خود را برای تعامل گسترده با جهان آماده کنند،اما به عنوان مثال ، در سایر بخش ها اگر قرار است 4میلیون شغل در بخش توریسم ایجاد شود،برخی نهادها باید مدارا و تساهل خود را به شدت از دستور کارهای نظارتی و کنترلی اموری مانند مطبوعات ومنتقدان و  رسانه ها به قدرت نرم افزاری  و تقویت بخش اطلاعات خارجی معطوف سازند.ساختاری قدرتمند مانند سرویس فرانسوی ها یا انگلیسی ها که حافظ توسعه،حفاظت از سرمایه های انسانی و ثروت ملی  هستند.نیروهای انتظامی و مسلح باید برای اتخاذ این استراتژی همکاری کامل و همه جانبه داشته باشد.تفسیرهای گوناگون از اسلام و نحوه ی اداره کشور بدون رسیدن به یک مفهوم مشترک و کلیدی ضد انسجام داخلی است.گروه های داخلی به سرعت به این بحث کمک کنند.دکتر روحانی یک بار گفته بود اگر سیاست خارجی ابزاری برای پیشبرد سیاست داخلی شود خطرناک است و این را رد می کند،به خصوص اگر مبنای آن فردگرایی و جناح گرایی باشد.در بخشی از کار باید سرمایه ای انسانی ایرانیان خارج از کشور برگردد،من به نظرم ساختار سازی نظام تکمیل شده است،باید به سمت اصلاح کاستی ها  و تثبیت مرحله ی توسعه پیش برویم .در ارتباط با کشورهای بیگانه دولت تدبیر و امید نگاه به تعامل گسترده و صلح و آرامش دارد.این نهادها و ساختارهای سازمانی نظارتی هستند که باید در چهارچوب قانون مشخص و خارج از سلیقه فردی و گروهی خود را برای تعامل گسترده آماده کنند.این ها همه بسترهایی برای ورود به توسعه ملی است.اگر تاکنون نهادهای امنیتی و نظارتی خواهان پاک کردن صورت مساله یک مشکل بودند در مرحله ی توسعه ی ملی آمادگی های قانونی خود را برای حل مشکلات این دگرگونی آماده کنند.

3-وضعیت مذاکره ایران با آمریکا و در کل روابط دو کشور را از این پس چطور پیش بینی می کنید؟ تاکنون که شاهد سیگنال های مثبتی از جانب طرف مقابل بوده ایم.

البته این را دکتر روحانی جزو زخم کهنه و مسائل پیچیده ای دانست که نیاز به زمان مناسب و در چارچوب احترام متقابل و به رسمیت شناختن حقوق حقه ای جمهوری اسلامی ایران دانست و نمی توان بیش از این گفت،یادتان باشد من پژوهشگر هستم و دولت آینده باید پاسخگو باشد ،اما مطلبی به نظرم رسیدکه کاملا شخصی است و باید تغییر کند تغییر در ادبیات مذاکره به عنوان الفبای تغییر است. در ادبیات سیاسی داخل کشور بحث همکاری با جامعه جهانی مساوی با سلطه پذیری ، سرخم کردن ویا ذلیل شدن در مقابل استکبار جهانی پنداشته می شود.ادبیات گفته شده در سخن و نوشته ی گروه های سیاسی به شکل برجسته دیده می شود،اما پرسش اساسی من این است که مگر نمی توان همراه با همکاری با جامعه ی جهانی عزت مدارانه  نیز حرکت کرد؟همکاری و پذیرش برخی هنجارهای جهانی ضرورتا به معنای پذیرش سلطه نیست.جامعه ی جهانی و روند جهانی شدن در گذار خود به تندی میل به  کاربرد سیاست نرم(low politic)در مقابل سیاست تند ،خشن و نظامی دارد.باراک اوباما با خارج کردن نیروها از عراق و سپس خروج آنها از افغانستان در آینده آن را اجرایی کرده است.ولی ما کماکان در مرحله  سیاست نظامی(high politic)به سر می بریم. به نظرم در آینده جهت گیری و خط مشی اساسی ما با نگاه به روند پیش روی فناوری های ارتباطی و شبکه ای شدن دانش بشری به تدریج باید به سوی هم سو سازی و معادل کردن قدرت سخت و قدرت نرم و سپس پیشی گرفتن قدرت نرم(خرد و اندیشه،دانش) از قدرت سخت باشد.ولی درباره ی الگوی گفت و گو فرض کنیم ما  دارنده ی خانه ای هستیم که با نگاه به کار پیشینیان وابسته به بیگانگان و هراس از ورود یافتن آن ها ،از اجاره ی بیگانه به تملک درآورده ایم،سال ها برای به رسمیت شناختن خانه ی خود جنگیده ایم تا مالکیت خود را اثبات نماییم.در گام نخست ما نمی توانیم به همسایگانی که سلاح در دست دارند،با دوربین دید در شب ما را می نگرند و یا نماینده ای با کلت کمری برای گفت وگو در اطراف گمارده اند را نادیده بگیریم،با آن ها نمی توانیم قهر کنیم یا نادیده اشان بگیریم،به حکم همزیستی و انسانیت ناچار به گفت و گو با آن ها هستیم.ابتدا نزدیک می شویم سخن آن ها را می شنویم و حرف خود را می زنیم،لازم نیست کرنش کنیم،ما هم با سلاحی شبیه به آن چه آن ها(گرجه سلاح مان تیرو کمان باشد) دارند، وارد گفت و گو می شویم،اما در زمان گفت و گو لزوما سازش نمی کنیم،به فراخور پیرامون تنها با ادبیات نرم و در پوشش قدرت نرم سخن می گوییم.لبخند هم می زنیم ،اما قرار نیست باج بدهیم،آن ها هم سال هاست در همه ی جهان لبخند می زنند و مودبند،اما منافع ملی خود را با جدیت پیگیری می کنند.در داخل خانه قدرت دفاعی خود را مرتب افزایش می دهیم،اما در ادبیات گفت و گو نرم،با لجاجت،پیوسته و با ادبیات مودبانه ی عزت مدارانه سخن می گوییم،می شود مودب بود و عزت را حفظ کرد،کاری که برخی کشورها دارند انجام می دهند.شاید بگوئید ساده انگاری است که صحنه ی جهانی را با محیط کوچک شبیه کنیم،اماواقعیت همین است.در منطق بین الملل با محیط آشفته و بی نظمی مواجهیم که نظمی برتر و پذیرفته شده آن را هدایت می کند،درست یا غلط حاکم است.اما مواجهه با آن ادبیات نرم می خواهد.هرکشور مسلمانی با پافشاری و پیگیری مداوم در میز گفت و گو منافع را جست و جو می کند، اینکه بی مهابا بدون ساختن و آباد کردن دنیا به عنوان کشتزار آخرت وارد ستیز شویم، هنر نیست،هنر آن است که بازیگری توانمند و نیرومند باشیم و بخش نخست و خمیرمایه ی نیرومندی و قدرت  را ملت با رضایت قلبی خود به حکومت بدهدکه حالا داده است و ادامه را خداوند توفیق  می دهد. همان طور که قبلا اشاره کردم توفیق مکتب شیعه در ایران این است که در نهایت استواری با نگهداشت ادب و احترام  نرمش پذیر نیز هست.12الگو داریم،حکومت ما می تواند هرزمان برابر اقتضای زمان و مکان به یکی از الگوها استناد جوید.در یکی چشم به راه نواده پیامبر هستیم که جهان را با دانش و اخلاق بسازد.قرارمان این باشد که ایرانی آباد و قدرتمند در وسع خود به امام زمان تحویل دهیم.شاید زمانی به جنگ کربلا برسیم ، شاید الگوی آشتی و سازش را بپذیریم،شاید زمانی عبادت کنیم .زمانی عرصه دانش و خردورزی خواهدبود.الگوی اهل بیت راه کار برون رفت ما در جهان در حال دگرگونی است .ما در صحنه ی جهانی سیاست قهر و گفت و گو نکردن، سلام نکردن و فرار کردن از مواجهه با حریف را به تدریج بایدبا استناد به دیپلماسی نرمش پذیر و مودبانه ی پیامبراسلام به ادبیات احترام متقابل،همکاری در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و قدرت نرم تبدیل کنیم. احتمال زیاد دارد طرف مقابل به ما توهین کند و یا نادیده امان بگیرد،اما در هرگام با رفتاری مشابه(نه بیشتر و نه کمتر)مواجه خواهدشد.هرمذاکره یا گفت و گوی دیپلماتیک ضرورتا حاوی پذیرش سلطه نیست،ما باید باب گفت و گو را با پیروی از پیامبرمان با همه باز کنیم و در بازیگری باید با دلاوری میراث نرم خود را الگو سازیم.این میراث به جز اخلاق پیامبر و رفتار و کردار اهل بیت نخواهدبود.اسلام با میراث نرم پایدار مانده است .با پافشاری بر گفته های بالادر مکتب تشیع، ما همه گونه الگو برای اداره ی جامعه داریم ،حالا زمان گرفتن الگوی امام صادق(سلام براوباد)در جهت پیشبرد علم و خردورزی است. 

4- آیا در بحث کشورهای منطقه می توان منتظر تحولات خاصی بود؟ چه روندی را در پیش خواهیم گرفت؟

دکتر روحانی اولویت سیاست خارجی را ابتدا بر مبنای همکاری با 15 کشور منطقه ای اعلام کرد و این سرآغاز تحولی بسیار مثبت است،همه می دانیم که فضای اقتصاد و کسب و کار در آرامش در داخل و منطقه رونق می گیرد،پیشرفت همسایگان ما معادل پیشرفت ماست،چون آن ها تجارت ما هستند و با همزیستی مسالمت آمیز می توانیم در منطقه آرامش ایجاد کنیم.در مزیت این مساله همین بس که شما هر پیمان منطقه ای قدرتمند از شانگهای تا آلبا و اتحادیه اروپا را می بینید در منطقه ی با ثبات سیاسی اولیه شکل گرفته است و حتما بر اساس خط مشی اعتدال و صلح تنش ها و مسائل در محیط گفت وگو و آشتی مدیریت می شود و باید خوش بین بود.من واقعا وقتی می بینم مثلا گروه حتی اندکی از افغان ها که نزدیکترین همسایه ماست به ما بی احترامی می کنند-حتی اگر اجیر شده باشند-شدیدا مانند هر ایرانی متاسف می شوم واحساس می کنم یک جای کار در سیاست خارجی ایراد داشته که این طور شده است،این از پیچیدگی های دیپلماسی است که باید به مرور احترام و همزیستی متقابل جایگزین آن شود.

5- در انتها نیز پیرامون روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین به ویژه ونزوئلا توضیح دهید. از این پس رابطه ایران با این کشورها چه روندی را طی خواهد کرد؟

ابتدا به خود کلمات دکتر روحانی در یکی از مصاحبه هایش اشاره می کنم که می گوید سیاست خارجی یعنی موضع گیری برای تسهیل روابط 2کشور،برای زدودن خطر،برای تامین منافع وامنیت ملی و اینکه مجاز نیستیم برای کشور هزینه درست کنیم و سیاست خارجی بر مبنای گفتار ایشان هزینه و فایده است.براین مبنا احتمال می دهم ابتدا اولویت با همسایگان که البته اعلام کردند و سپس سایرین با نگاه به منطق هزینه و فایده است.این نگاه رئالیستی در سیاست خارجی بر مبنای دفاع از منافع ملی و سود رسانی به ملت است و هرچیزی خارج از آن باشد و گرهی از کار خلق نگشاید حتما فایده ای ندارد.احتمالا روابط ادامه خواهد داشت اما مبنای آن روند قانونی و منطقی و نه بر مبنای رفاقت و شخصی شدن دیپلماسی خواهدبود.

به نقل ازمجله مثلث شماره 177

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 300089

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 10 =