وقتی نظرم را درباره علوم انسانی اظهار کردم کسانی که آن را نپسندیدند غالباً با لطف برخورد کردند و از آن زمان هم کمتر در باب اسلامی کردن علوم انسانی و اجتماعی سخن می گویند اما اشخاصی که ظاهراً با نظر من مخالفت نداشتند زبان ناسزاگویی و تهمت و توهین گشودند و مرا از اظهار چنین نظرهایی منع کردند. آیا وجود لیبرالهایی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند اندکی مسخره نیست؟
در این اواخر و در دو ماه اول سال بدون هیچ مناسبتی اعتراضهای تازه شروع شده است. مثلاً پیام میدهند که چرا به میز ریاست فرهنگستان چسبیدهام؟ به خدا چنین نیست. بارها تقاضا کردهام که معاف شوم، پاسخی دریافت نکردهام. من هرگز داوطلب هیچ سمت و ریاستی نبودهام و علاقهای هم به آنها ندارم.
در مجلهای نوشته بودند که علم را به ولایی و غیرولایی تقسیم کردهام. پرسیدم من این حرفهای عجیب را در کجا گفته و نوشتهام. پاسخی ندادند و به جای پاسخ، نوشتهای را منتشر کردند که در آن ناسزاها و تهمتها و توهینهای سی سالهشان تکرار شده بود. چند روز پیش هم متأسفانه در روزنامه متعلق به دوست با اشتباهی معنیدار به نامی دیگر نامیده شدم. اینها گله و شکایت نیست، حکایت است. حکایت معرفت و پایبندی به اخلاق.
* فیلسوف و رئیس فرهنگستان علوم ایران

در یک سال اخیر تجربه نه چندان غیرمنتظره اما دردناکی داشتهام.
کد خبر 1262785
نظر شما