یا رب، سلام!- 5
سلام- یا غافِرَالخَطیئات(ای پوزشپذیر)!
یا رب، سلام!
بی«ناگهان» شدم
یعنی برای من...
خورشید اگر که چهره بپوشد، عجیب نیست
در چشمهای من...
ماه نهفته شب اول، غریب نیست
بی«ناگهان» شدم
یعنی اگر فرشته نباشد در آسمان...
یا گم شود زمان...
در جای پای زخمی ابلیس، ناگهان...
غمگین نمیشوم
بی«ناگهان» شدم
یعنی اگر خبر برسد روز، شب شده...
وقت اذان ظهر...
از روزهخواریام...
گلدسته رشید حرم جانبهلب شده...
فرقی نمیکند
یا رب، سلام!
بی«ناگهان» شدم
مانند وقت رد شدنِ امتحان ثلث...
یا ترم آخری که مکرر گذشته است
مانند ظهرِ گرم...
وقتی که کارنامه«شهریور»ی به دست...
بیقید و بیخیال...
تا خانه آمدم!
بی«ناگهان» شدم
یعنی که خواب صبح...
سجاده را به حافظه دور برده است
این صفحه و کلید...
این«تَق- تَقِ»مدام...
ایمانِ ناتمام...
چشم مرا به صحنه مستور برده است
یعنی اگر که دیر کند صاحبالزمان...
فرقی نمیکند
یا رب، سلام!
بی«ناگهان» شدم
یعنی: دو دست شوق دعایم، فرو نشست
یعنی: که«ربنا»...
زانو زد و شکست
یعنی اگر بهار...
خیمه میان گیسوی شبها بپا کند...
یا کودکی کنار شبستان مسجدی...
با دست کوچک آرزوی کربلا کند...
فرقی نمیکند
یارب سلام!
از رود، تشنهتر...
سوی تو آمدم
در پای نخل شوق سفر، جرعهای بریز!
در کاسه سلام...
از ناگهان وقت سحر، جرعهای بریز!
پای دل مرا...
شوق زیارت حرم آسمان ببخش!
رحمی کن ای بزرگ ستوده، خدای من!...
لطفی کن و به دست دلم ناگهان ببخش!
یعنی: شروع نو...
یعنی: حضور تو
با دستهای خالی و سرشار آرزو...
از راه آمدم
در سایه محمد و آل محمدم.






نظر شما