حسین معززی‌نیا

 

پنجشنبه، هفدهم بهمن‌ماه. ساعت دوازده ظهر: دیگر رمقی باقی نمانده برای آن که ساعت ده صبح خودم را به سینما فلسطین برسانم و فیلم جدید علی ژکان را ببینم؛ فشردگی جدول نمایش در این روزها از یک طرف، کار شبانه‌روزی این ویژه‌نامه از طرف دیگر حال و حوصله چندانی برای تماشای همه فیلم‌هایی که در برنامه گنجانده شده باقی نگذاشته است. هر چند که نمی‌دانم اگر فراغت کامل هم ‌داشتم رغبتی به دیدن همه فیلم‌ها پیدا می‌کردم یا نه.

ساعت دو و بیست دقیقه: وارد سینما فلسطین می‌شوم. به سالن شماره 2 می‌روم که فیلم‌ها را با کمی تأخیر پخش می‌کند. فیلم «صندلی خالی» دارد پخش می‌شود، ساخته آقای سامان استرکی. ایشان را نمی‌شناسم. فیلم از نیمه گذشته و مشخص است فیلم سرراستی نیست و به‌هم‌ریختگی‌های روایتی دارد. بدیهی است که خوب نیست آدم سرزده از وسط فیلم وارد شود و تازه قضاوت هم بکند ولی این نیم‌ساعت چهل دقیقه آخر چنگی به دل نمی‌زند و راغبم نمی‌کند که بروم و بعداً فیلم را از اول ببینم. به هر حال سال‌های سال است که داریم فیلم‌های سینمای ایران را می‌بینیم و تا حدودی شم تشخیص پیدا کرده‌ایم.

ساعت سه و نیم: دوباره می‌روم داخل سالن تا «امشب، شب مهتابه» را ببینم. و موفق شدم تا یک جاهایی به این عمل ادامه دهم. علاقه‌ای ندارم در این جا تمام معایب و نواقص فیلمی با این مشخصات را فهرست کنم. فهمیدن عیب و ایرادهای چنین فیلمی برای هر کسی میسر است، بنابراین بحث‌مان این است که تا چه زمانی قرار است ترکیب فیلم‌های بخش مسابقه سینمای ایران چنین چیز عجیب و غریبی باشد و چه لزومی دارد فیلمی مثل «امشب، شب مهتابه» در جشنواره فجر (حالا در هر بخش از آن که می‌خواهد باشد) نمایش داده شود. مثل این است که برادران زوکر فیلم‌‌هایشان را بفرستند برای جشنواره ساندنس!

ساعت چهار و نیم: در راه‌پله سینما فلسطین سعید عقیقی را می‌بینم. حال و احوال می‌کنیم. می‌گوید بالأخره «صداها» را دوست داشتی یا نه؟ می‌گویم فیلم را دوست دارم اما دلخورم از این که فیلمی که می‌توانست خیلی فوق‌العاده باشد، چرا از ظرفیت‌هایش به طور کامل استفاده نشده. می‌گوید اشکالات مربوط به سعید عقیقی‌اش چیست؟ می‌گویم دو مشکل عمده دارم؛ یکی این که نقطه تلاقی موقعیت‌های مختلف داستان کم است و در مواردی هم که اصلاً وجود ندارد. دوم این که پایان‌بندی فیلم مجاب‌کننده نیست و تأثیر و قدرت کافی را ندارد. چیزی کم دارد. فقط دارد اطلاعات ما را کامل می‌کند، در حالی که باید از یک نکته جدید، یک چرخش غیرمنتظره یا یک موقعیت عاطفی تکان‌دهنده استفاده کند تا فیلم را جمع کند. عقیقی می‌گوید نقطه تلاقی داستان‌ها بیشتر از این بود و بعضی از آن‌‌ها‌ فیلمبرداری نشد و چند تای دیگر در مونتاژ حذف شد. و می‌گوید انتظار داشته سکانس نهایی جوری اجرا شود که فضای گرمی پیدا کند و موقعیت عاشقانه دو شخصیت اصلی درگیرکننده باشد. راست می‌گوید؛ شکل فعلی پرداخت این سکانس بیش از حد سرد و تخت است. به عقیقی می‌گویم که با همه این حرف‌ها «صداها» کلی موقعیت خوب و لحظه‌های مؤثر دارد و چند صحنه دیالوگ‌نویسی درجه یک و بازی‌های خوب رؤیا نونهالی، طناز طباطبایی و آتیلا پسیانی. و از همه مهم‌تر این که تا این جای کار بیش از هر فیلم دیگری تلاش کرده از ظرفیت‌های مدیومی به نام «سینما» استفاده کند. یادم رفت به عقیقی بگویم که یک نقص دیگر فیلم هم این است که از «صدا» به اندازه کافی استفاده نشده و در نهایت هیچ صدایی تبدیل به یک عنصر روایی یا ساختاری بنیانی نمی‌شود، آن جور که مثلاً در «مکالمه» کاپولا می‌شود و فیلم را به حد یک اثر هنری می‌رساند.

ساعت هفت و نیم: بی دل و دماغ در دفتر ویژه‌نامه نشسته‌ام و به حمید ابک می‌گویم چرا فیلم‌ها شوق‌برانگیز نیستند و نمی‌توانند تأثیر بگذارند و یکی دو روز ذهن آدم را مشغول کنند؟ می‌گوید توقع شماها از سینمای ایران خیلی بالا رفته! تعجب می‌کنم و می‌گویم یعنی چی؟ می‌گوید ما این روزها در هیچ عرصه دیگری این‌قدر امکان مقایسه نداریم که در سینما داریم؛ روزنامه خارجی نمی‌خوانیم که بدانیم کیفیت کار خودمان چه‌قدر پایین است، تئاتر خارجی نمی‌بینیم که بتوانیم تئاترمان را با آن‌‌ها‌ بسنجیم اما مدام داریم فیلم‌های روز سینمای جهان را می‌بینیم و حالا انتظار داریم فیلم‌های سینمای ایران در مقایسه با آن‌‌ها‌ آبرومند و قابل قبول باشند. کمی فکر می‌کنم تا ببینم منطقش قابل قبول است یا نه. شاید راست می‌گوید ولی حسابش را که می‌کنم می‌بینم چندان هم انتظار معجزه از سینمای ایران ندارم؛ حتی نمی‌خواهم بروم سراغ مقایسه فیلم‌های امسال با درخشان‌ترین آثار کل تاریخ سینمای ایران اما مثلاً در همین چند سال گذشته «چهارشنبه سوری» داشته‌ایم، «خیلی دور خیلی نزدیک» داشته‌ایم و همین پارسال «تنها دو بار زندگی می‌کنیم» را داشتیم. هیچ کدام از این فیلم‌ها شاهکارهای بی‌عیب‌ونقصی نیستند اما حدأقل تا چند روز ما را درگیر کرده‌اند و در تماشای مجدد هم دیدنی‌اند. توقع زیادی است اگر منتظر باشیم امسال هم یکی دو فیلم در همین حدواندازه گیرمان بیاید؟

کد خبر 3420

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • امین کیا IR ۰۵:۲۱ - ۱۳۸۷/۱۱/۱۹
    18 1
    جناب معززی نیا ! با توجه به شناختی که از سلیقه تون دارم، مژده بهتون میدم که فیلم "دوزخ، برزخ، بهشت" همون فیلمیه که چند روز ذهن شما رو درگیر خواهد کرد؛ حتما ببینید !

آخرین اخبار