۰ نفر
۱۹ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۳:۵۳

شهرام مکری

اول اینکه اگر این یادداشت خیلی به هم ریخته و شلخته شود از همین ابتدا معذرتخواهی میکنم. در شرایط عجیبی مشغول نوشتن آن هستم. فاصله بین دو اکران فیلم«اشکان، انگشتر متبرک...» است و در سالن انتظار نشستهام و هیجان عکسالعمل تماشاگران از هر حس دیگری در من قویتر است. پس اگر گاهی به بیراهه رفتم ببخشید. فیلمنامه«اشکان...» را سال 82 نوشتم و آنوقتها روایتهای غیرخطی چندان در جامعه سینمایی طرفدار نداشت. هرچند که نمونههای غیرایرانی این نوع داستان‌‌گویی در بین فیلمها جای خودش را باز کرده بود و «پالپفیکشن» فیلم شماره یک خیلی از سینماروها و کارگردانان و فیلمنامهنویسان بود، اما همه فکر میکردند تماشاگر ایرانی چندان با این شکل قصهگویی ارتباط برقرار نمیکند. تصورم این است که چون فیلمهای مهم اینشکلی بیشتر به فرم تکیه میکردند و سابقه وطنی ما نشان میداد که علاقه بیشتری به مفاهیم پنهان در فیلمها داریم، همه بعد از برخورد با فیلمنامه‌ «اشکان، انگشتر...» سؤال معروف «خب که چیدر ذهنشان شکل میگرفت

به اینترتیب من منتظر شدم تا بالاخره فیلمهایی مثل «21 گرم» و «تصادف» ساخته شد که با فرم داستانهای متقاطع حجم زیادی از آنچه را که ما به اسم مفهوم و محتوا میشناسیم به تماشاگران منتقل میکرد. بعد از آن جریان داستانهای تودرتو و بههمینریختن روایت خطی آنچنان علاقهمندانی در ایران پیدا کرد که امروز اگر ایدهای اینچنینی به ذهن کسی میرسد با شک و تردید به آن فکر میکند. در همین جشنواره امسال علاوه بر فیلم من تعداد زیادی فیلم دیگر میتوانید پیدا کنید که همین پایه را برای روایتشان انتخاب کردهاند و بیم سرایت این ویروس به همه سینمای ما وجود دارد. اما راستش به این اپیدمی بدبین نیستم و فکر میکنم سینمای ما چون در استفاده از ابزار فیلمهای پراز جلوههای ویژه (که شکل غالب سینمایی روز دنیاست) ناتوان است و برای اینکار تخصص و بودجه کافی ندارد شاید تجربه شیوههای جدید روایتگری فرصتی را برای ارتباط تماشاگر فیلم به وجود میآورد که البته همیشه و همهجا نمونه خوب و نمونه بد وجود دارد که از صمیم قلب دوست دارم فیلم «اشکان...» نمونه‌‌‌ای قابل قبول از این شکل باشد.

 اما نکتهای که دوست دارم به آن اشاره کنم سختی پرداختن به چنین فیلمنامه‌‌هایی است، اینکه ضرورتی برای بههمریختن شکل روایت در فیلمت وجود داشته باشد و به نظر نرسد که اول فیلم را ساختهای و بعد با مونتاژ پلانها را به هم ریختهای! و باز اینکه این روایتهای پراکنده تماشاگر را خسته نکند، از فیلم جدا نکند و او با ذهنی دقیق پازل بههمریخته تو را دنبال کند. این تجربه عجیبی است که من هنوز از نتیجه آن مطلع نیستم. فعلاً در سالن انتظار نشستهام و همان فیلماولی تازهکاری هستم که قلبش توی گلویش میزند. بههرحال فکر میکنم همین ابتدای این جریان، نیاز به بحثهای مفصل و نوشتههای کارشناسی و ترجمههای دقیق برای به بیراهه نرفتن و عقیم نشدن آن وجود دارد والا سال آینده هرکس فیلمی با این رویکرد بسازد همه خواهند گفت (اَه، باز هم یک فیلم 21 گرمی!) و یا هرکس بلد نباشد قصهای تعریف کند، همهچیز را به هم خواهد ریخت (اینجا منظورم از همهچیز همان روایت است).

مسئله دیگری که مشتاقم در این یادداشت دربارهاش بنویسم شرایط ساخت فیلم ویدئو و نگاتیو است. گاهی به نظرم میآید که مسئولان سینمایی و قدیمیترهای سینما (که احترامشان به همه ما واجب است) ساخت فیلمهای ویدئویی را بهانهای برای واردنشدن نیروهای تازهکار به سینما قرار دادهاند، وگرنه هرچه فکر میکنم تفاوتی بین این دو مدیوم (ویدئو و نگاتیو) به لحاظ تعریفکردن داستان برای سینما نمیبینم. برای اینکه دوستان خرده نگیرند مینویسم که تنها تفاوت ویدئو و رقیبش در کیفیت تصاویر و لنزهای سینمایی است که سریهای جدیدی تکنولوژی دیجیتال این نقایص را برطرف کرده و غیر آن فقط یک نظام اداری میماند که تو مجوزت را از کدام اتاق گرفتهای. بحث ساخت فیلم برای تلویزیون هم که یک بحث کاملاً مجزاست و اگر منظور از بخش سینما/ ویدئو، مسابقه فیلمهایی است که برای تلویزیون تولید شدهاند، ماجرا کلاً فرق خواهد کرد، به یاد بیاوریم فیلمهای «اتوبوس شب» یا «خونبازی» را که هردو با فرمت ویدئو تولید شدهاند، «کارگران مشغول کارند» که فیلم متفاوت جشنواره بوده یا فیلم «روز برمیآید» و «رأی باز» را

هنوز در سالن نشستهام و حدود پانزده دقیقه تا پایان نمایش فیلمم باقی است. فقط امیدوارم که فیلم، تماشاگر را به دام بیندازد که به نظرم هر فیلمی چه با روایت خطی و چه غیرخطی و چه نگاتیو و چه ویدئو همین وظیفه را دارد

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3471

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدیه IR ۱۹:۵۳ - ۱۳۸۷/۱۱/۱۹
    18 1
    فیلم آقای مکری تا امروز که بی پولی، تردید و درباره ی الی هنوز نمایشی نداشته اند، به گمان خیلی ها بهترین و جذاب ترین فیلم جشنواره 27 بوده است. آقای مکری! لطفا با استفاده از این توان و هوشمندی که در عرصه ی فیلمسازی دارید، فیلمی بسازید که با خیال راحت به نمایش هم درآید و سینمای ایران را از شر مبتذل سازان این روزها خلاص کند! با تشکر.