۰ نفر
۱۹ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۶:۴۳

علی‌رضا باذل

واقعاً دارم گیج می‌زنم!  باورم نمی‌شود همه این اتفاقات در همین چند روز افتاده. چرا آدم‌ها این‌قدر عوض شده‌اند؟ دارم گیج می‌زنم! جای همه‌چیز با هم عوض شده.  کسانی که  باید پای حرفشان، عقیده‌شان،  فیلمشان و حتی جبرشان بایستند،  پس چرا آدرس غلط می‌دهند؟ چرا قواعد بازی را به هم می‌زنند؟ چرا جرزنی می‌کنند؟ 

بهرام بیضایی پس از ماجراهای «لبه پرتگاه» (که البته هیچ‌گاه تمام حقیقت آن مانند باقی آثار ساخته‌نشده  استاد،  گفته نشد)  برای روکم‌کنی و حال‌گیری از مسبب این ماجرا،  آستین‌ها را بالا زد و از تمام  ارتباطات و توانش استفاده کرد و در عرض یک‌سال  توانست فیلمش را بسازد.  کاری به دعواها و مناقشات طرفداران و مخالفان استاد  ندارم  و همین‌طور کاری هم به ساختار و میزانسن‌ها و ریتم و قاب بندی‌ها و شاهکارهای نوشتاری و تیاترهای اجراشده و نشده و حتی فیلم‌های ساخته‌شده قبلی هم ندارم. بحث فراتر از این‌هاست. استاد تمام حقایق را به نفع خود مصادره می‌کند،  بازی را به هم می‌زند و جرزنی می‌کند.

در این شکی نیست که انگیزه اصلی ساخت این فیلم ماجراهای «لبه پرتگاه» است و جفایی که به استاد گذشته و قطعاً  تلفیق آن با طرح‌های قدیمی و چند فکر و ایده دیگر. اما منکرشدن کل ماجرا از بیخ و بن، دیگر از آن حرف‌هاست.

آقای بیضایی در گفت‌وگو با حسین معززی‌نیا دلخوری خود را از این‌که همه به شایعات و بیرون این فیلم توجه دارند ابراز و هرگونه شباهت شخصیت اشتهاریان در فیلم  با حمید اعتباریان رد می‌کند، اما اشاره که پس چرا از تشابه اسمی اشتهاریان با اعتباریان گرفته تا گریم چهره و نوع رنگ و آرایش موها و محاسن و نوع لباس‌ها و ترکیب رنگ‌ها و زنجیر طلایی که اشتهاریان به گردن آویخته و نوع عینک آفتابی و حتی ساعت مچی‌ای که به دست دارد به اندازه صددرصد با حمید اعتباریان شباهت دارد. واقعاً چرا؟! چرا آقای بیضایی پای این انگیزه قوی برای ساخت این فیلم نمی‌ایستد؟ چرا حتی پای اجرای خوب این جزئیات بی‌نقص نمی ایستد؟فکر می‌کنید اگر استاد پای هدف و انگیزه‌ای که باعث شد این فیلم را بسازد می‌ایستاد، واکنش‌ها بدتر از این می‌شد؟!

حتی استاد ماجرای بازیگر تحمیلی را هم به نفع خود مصادره کرده است. در ماجرای اصلی، بازیگر تحمیلی «لبه پرتگاه» با تکیه بر توانایی بازی‌گرفتن استاد، پذیرفته شد و زمانی که خود بازیگر انصراف داد،  ماجرا پیچیده شد و فیلم متوقف. اما در این‌جا بازیگر تحمیلی با ضعف بازیگری و شخصیتش باعث ضربه‌زدن به فیلم می‌شود. اما شگفتی اصلی آن‌جاست که پس از تاکید تهیه‌کننده‌های دورقاب‌چین فیلم برای خودشیرینی جلوی عمه‌زاده آقای اشتهاریان  و فراهم‌کردن عبارت: خاطره مقبول در...،پس از پایان فیلم با این عبارت روبه رو می‌شویم: مژده شمسایی در... نمی‌دانم دم خروس را باور کنم یا....واقعاً دارم گیج می‌زنم!

اما اگر ما از استادی در حد بهرام بیضایی توقع داریم،  قطعاً از فیلم‌ساز جوانی مثل پرویز شهبازی با آن تیم رسانه‌ای که دارد هم انتظار داریم زمانی که به توانایی‌هایش اعتقاد دارد و برای فیلمش زحمت کشیده و به نتیجه‌اش هم ایمان دارد و می‌آید ودر سینمای رسانه‌ها در کنار خبرنگاران و منتقدان فیلمش را می‌بیند، جر نزند و از در پشتی در نرود وپای فیلمش بایستد، مگر کارگردان محترم و رفقا اعتقاد ندارند که بهترین فیلم سال را ساخته‌اند؟ مگر کارگردان/مهندس سدساز ما پس از شش سال یک پروژه‌ای را از ابتدا تا انتها به سلامت نرسانده؟  مگر تیم رسانه‌ای نمی‌توانند از چنین فیلمی شاهکاری در حد «صلاه ظهر» بسازند؟پس چرا بازی را به هم می‌زنیم؟هر کارگردانی مختار است که به جلسات بیاید، یا نیاید اما اگر در آخرین لحظه با وجود این‌که بازیگران و عوامل روی سن رفته‌اند میدان را خالی کنی و کارها را به گردن تیم رسانه‌ای  بیندازی، اصل جرزنی است...واقعاً دارم گیج می‌زنم!

اصلاً از خانم تهمینه میلانی انتظار نداریم از توجیه فیلم معناگرانه‌اش دست بردارد و جبر زمانه و کارش را بپذیرد و اساسا پای فیلم سفارشی‌اش بایستد. اصلاً انتظار نداریم که مفهوم زیبا و دلپذیر در جست‌وجوی حقیقت را بی‌خیال شود و ....اما  امیدواریم  حداقل این پایمردی برای رفع توقیف فیلم «تسویه‌حساب» و سیمرغ‌گرفتن شهاب حسینی باشد.

کد خبر 3489

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مانا MY ۰۵:۰۰ - ۱۳۸۷/۱۱/۲۲
    0 0
    علیرضای عزیزم خیلی دوستت دارم توانایی های فوق العاده ای در زمینه های مختلف داری اما متاسفانه سینمایی نویسی جزوشان نیست.اگر فیلمی بد است بد است و اگر خوب، خوب. بند کردن به صحبت های خاله زنکی برای این که گلی به حریف(!) بزنیم، بیراهه رفتن است. سینما اندکی با فوتبال تفاوت دارد.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین